روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روز خداحافظی

امروز یه عمل ویپل داشتیم که بعلت تهاجم تومور به عروق کار زیادی برای مریض انجام نشد ..البته اهالی اتاق عمل وقتی فهمیدن عمل به اون سنگینی یه دفعه تموم شد کلی شاد شدن . ما هم که امروز دیگه خداحافظی هامونو کردیم . چون قراره اتاق عملمونو عوض کنیم . کلی با بچه ها عکس یادگاری گرفتیم . خلاصه روز روز بارونی بود ...

امتحان دادیم

امروز امتحان داشتیم و صبح که پاشدم دیدم همکار عزیز کنار بنده در پاویون خوابیده . منم قرار بود با ممل دو تایی بریم . بعدش که دوست عزیز بیدار شد قبول زحمت کرد با اینکه طرح نداشت رفتیم تو دل خیابونا و خلاصه ازین آرتیست بازیا که الحمدلله هم تو این هوای بارونی هیچ پلیسی بیرون نبود . امتحان هم داستانی داشت همه با همدیگه هماهنگ کرده بودند جفت جفت کنار هم نشسته بودند که تقلب کنند جالب تر از همه ممل بود که میگفت وضعم خرابه و رفت پشت سر کیهان نشست . و بامزش این بود که اول از همه هم به اون گیر دادن که جاتو عوض کن . پاشا هم انگار خیلی اوضاش خرابه نیومد امتحان بده .

آقا ممله برگشت

امروز آقای ممل از مرخصی برگشت و اونم با شیرینی . کلا ۶ تا عمل داشتیم ازونجایی که گروه مقابل عمل نداشتن مثل قرقی عمل کردیم اولین عملمون هم اتفاقی پیش اومد یه مریضی بود که فیستول عمل شده بود و فشار های غیرقابل کنترل داشت و دچار خونریزی از محل جراحی شده بود یارو ۵۵ سالش بود بعد نشسته بود مثل بچه ها گریه میکرد میگفت من از خودم فیلم گرفتم میرم به همه نشون میدم کلا خیلی با حال بود منم زود بردمش اتاق عمل و خلاصه کوتر کشی و البته فشارش که به خاطر اسپاینال شدن اومد پایین تقریبا خونریزیش کنترل شده بود . یه مریض هم با استاد کولورکتال دو تایی عمل کردیم البته عمل کوچیکی بود بستن ایلئوستومی . یه سینوس پایلونیدال نقلی هم با اون یکی استاد عمل کردم .کلا روز روز من بود ممل هم رفت سر یه عمل وقتی من کارم تموم شد رفتم پیشش بهم گفت برو نمنه رو نیگا کن دیدم یه توده خفن از شکم یه خانم درآوردن که منشاش از رحم بود . فردا هم امتحان دارم هیچی نخوندم

پاشام مریضه

دیروز کشیک بودم کلا خبر خاصی نبود و الانم که صبح روز بعد نام داره و روز تعطیله و در ضمن عیدتون مبارک . ما میتونیم یه نفسی به راحتی بکشیم البته اگه بزارن در ضمن صبح پاشا زنگ زد که گاستروانتریت گرفته قرار شد من به جاش چند  ساعتی بمونم

کیسه صفرا با استاد عمل کردیم

امروز یه عمل کنسر رکتوسیگموئید داشتیم . بعد مجبور شدیم کیسه صفرای مریض رو هم دربیاریم . که استاد کولورکتال به بنده فرمودند که تو برو ما هم افتادیم به جون کیسه صفراهه وسطاش استاد به سال 4 گیر داد که چرا بهش اکسپوژر نمیدی . این تا حالا داشت به تو کمک میکرد اینم شاکی شد که من که دارم میدم و اصلا این که دفعه اولش نیست داره عمل میکنه و ازین حرفا . تو همون عمل هم استاد از بنده یه سوالی پرسید مبنی بر اینکه این مریض ایلئوستومی میخواد یا نه ( مریض veru low ant. شد و رادیوتراپی هم شده بود ) منم گفتم نمی خواد که استاد با کوتر کوبید رو دست اینجانب که اینو یادت باشه دیگه نگی نمی خواد این مریض ممکنه لیک کنه . بعدشم با استاد دوتایی رفتیم سر بستن یه ایلئوستومی و سال 4 با استاد جوونه رفتن آپاندیس عمل کنن که ما خیلی دلمون سوخت چون دوست داشتیم خودمون عمل کنیم ولی وقتی از عمل آف شدیم و رفتیم سری بزنیم دیدیم به به یه آپاندیس خفن به پستشون خورده دارن شر شر عرق میریزن . استاد جوونه هم کلی به ما تیکه انداخت و ما در دل بسی خندیدیم

اولین مشاوره در اتاق عمل زنان

امشب با سال یکی رفتیم یه شالدون فمورال برای یه مریض کامپلیکه سی سی یو گذاشتیم بعدشم رفتیم اورولوژی برای یه مریض ضایعات نخاعی که اونجا بستری بود CV line  بزاریم اولش سال یکی خواست از فمورال بزاره چون یه پاش قطع بود و شالدون ژگولار هم داشت مانور دادنش خیلی سخت بود خلاصه در انتها مجبور شدیم از ژگولار گذاشتیم خودش میگفت مثل جیرجیرک شدم الان دو تا آنتن از گردنم زده بیرون خیلی آدم باحالی بود کلی باهاش خندیدم خیلی روحیه خوبی داشت . یه Chest Tube هم داشتیم تو آی سی یو که پدر درار بود و خیلی سخت بود چون مریض چاق بود و بعدشم این اسیلیشنش بهم نمی چسبید عکسش رو الان دیدم خوب بود سچوریشن مریض هم 97 درصد شده بود . که لبخند رضایتی بر روی لب ما جا خوش کرد البته اینم بگم که مریض براش CV line توسط استاد بیهوشی گذاشته شده بود و بعدش نوموتوراکس کرده بود . امشب هم برای اولین بار رفتم اتاق عمل زنان مشاوره. داستان ازین قرار بود که زنانی ها شکم یه مریض رو باز کرده بودند شک داشتن که آپاندیسیت هم داره یا نه که من رفتم دیدم و نداشت کلا خیلی باحال بود . در ضمن از خستگی دارم میمیرم الان ساعت 1 و 20 دقیقه صبح شنبست ومن نمی دونم چرا به جای اینکه بخوابم دارم تایپ میکنم .راستی یه مریض آپاندیسیت هم داشتیم تو اورژانس .مال خودمـــــــــــه

اینترنتمون وصل شد

یه چند روزی نبودم یعنی تقصیر از اینترنت دانشگاه بود که تازه وصل شده . این کشیک آخری دوشنبه محصولش دو تا آپاندیسیت بود آخریش که من اصلا نمی دونستم بعد اتاق عمل رفتم خوابیدم و قتی بیدار شدم دیدم کلی میس کال دارم خلاصه تحقیق به عمل اومد که مریض رفته اتاق عمل و ما بی خبر یکی از میس کال ها هم استاد بود که مشخص شد طبق معمول زیر آبمونو زدن ما هم گفتیم بابا به پیر به پیغمبر من تو بیمارستانم الانم میام ..خلاصه آقا زیر آب نزنید کار بدیه . امروزم که جمعه باشه کشیکم و صبح که اومدم دیدم دارن تو بیمارستان فیلم برداری میکنن . دوستان کلی اهالی هنر رو دست انداختن و شاد بودیم . فردا هم که تعطیله امیدوارم ختم به خیر بشه

نی نی دیدم

امروز کشیک اورژانسم صبح رفتم یه نی نی رو تو NICU دیدم که مشکوک به NEC بود . که خوشبختانه مورد خاصی نبود یه آقای دیابتی رو هم الان تو اتاق عمل پاش رو آمپوته کردیم . اورژانس هم فعلا خبری نیست

مریض خوش شانس

امروز رفیق قدیمی رفت و من موندم تنها تو این بخش البته دیشب زنگ زد و گفت شاید با مرخصیم موافقت نشه که الحمدلله صبح که اومد صحبت کرد درست شد امروزم دو تا عمل سنگین داشتیم یه FAP و یه کانسر رکتوم هم اومد که نزدیک بود APR بشه که یه کم شانس آورد و Very low anterior شد امیدوارم مارژین هاش درگیر نباشه

آپاندیسیت منفی

امروز خیلی روز باحالی بود اولا که استاد ما که سرماخورده بود عمل هاشو کنسل کرد بعدشم ما رفتیم کوچیکا رو عمل کردیم یه مریض هم با علائم آپاندیسیت داشتیم که من عملش کردم و منفی درومد هر چی هم تو شکمش گشتیم چیزی پیدا نکردیم . خلاصه ساعت 12 همه چی تموم شد