روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

حواس جمع

امشب از بیمارستان زنگ زدم به رزیدنت ارشد که باهاش لیست عملای فردا رو هماهنگ کنم . گوشی رو برنداشت منم SMS زدم و لیست رو براش نوشتم . بعد چند دقیقه جواب داده شما ؟؟؟
یعنی من می خوام سرمو بکوبم به دیوار از دست این حواس جمع

بیچاره خانومه . . .

امروز آنکال بخش هستم به قول معروف همه چی آرومه . یه مریض تو بخش داریم که به علت طپش قلب اومده بود اورژانس و وقتی بررسی شد کم خونی شدید داشت و در نهایت یه فهمیدیم یه توده خیلی بزرگ تو شکمش داره . امروز همش دنبال من میومد هی سوالای جورواجور میپرسید خیلی ترسیده بی چاره 38 سالشه . به نظر میاد تودش بد خیم باشه . ولی هنوز 100 در 100 از ماهیتش مطمئن نیستیم

آپاندیسیت آموزشی

سه شنبه قبل یه مریض آپاندیسیت اومد که ممل کمک من وایساد و با آموزش کامل به سال یک عمل شد . صبح 4شنبه هم خیلی حالم گرفته شد . مریض تصادفی که تو پستای قبلی نوشته بودم فوت شد .

یه عمل هرنی پیچیده

امروز صبح با ممل دو تایی رفتیم سر عمل هرنی چشمتون روز بد نبینه اصلا نفهمیدیم چی به چی شد . خلاصه در حال پرسیدن از همدیگه بودیم که این چیه این چی چیه ؟ که استاد خودش رسید و دیدیم کلاً پرتیم . خلاصه آموزش مبسوطی هم گرفتیم . بعدش یه بچه 3 ساله رو آوردم که کاتتر پورتش رو در آوردیم همچین که در آوزدیم خون زد بیرون خفن که استاد هم دست و دلش لرزید ولی 5 دقیقه خودش محل خروج رو فشار داد بند اومد . حالا همه ما رو دوره کردن به شوخی میگن خدا ازین جراحا نگذره از یه بچه هم نمیگذرن که ما سعه صدری به نمایش گذاشتیم و لام تا کام حرفی نزدیم . بعد رفتیم اتاق عمل 2 دیدیم که ممل و چیفمون ریختن سر سال یکی که باید شیرینی بدی ایم بدبختم میگه ÷ول ندارم همرام نیست خلاصه انقدر به جونش نق زدن که بیچاره کوتاه اومد الان منتظریم تا با شیرینی برگرده البته امیدوارم نپیچونه 

اولین روز الکتیو

امروز اولین روز اتاق عمل الکتیو بعد ازون تعطیلات بود اول رفتیم یه سارکوم عود کرده رو غلفتی درآوردیم بعدش یه لیپوم هیکلی از پس کله یه آقاهه و در نهایت هم یه عمل تیروئید رو بنده حضور داشتم . یه سری هم به اون مریضی که تو پست قبلی نوشته بودم زدم . حالش خوب بود

جوون تصادفی3

امروز صبح دوباره رفتیم مریض پست قبل رو باز کردیم و بررسی کردیم شکر خدا حالش خوب بود و خونریزی نداشت ولی متاسفانه دستش رو نمیشد کاری کرد و همکارای ارتوپدی قطع کردند . ازین که زنده مونده خوشحالم

جوون تصادفی 2

حال و اوضاش اصلا خوب نیست شکمش رو که باز کردیم . پر از خون بود کبدش تو چند جا laceration داشت بعضی جاها رو با سوزن کبدی دوختیم بعضی رو کوتر کردیم فشاراش با دارو 8 مونده بود هماتوم رتروپریتوئن هم تو 3 تا zone داشت . نوموتوراکسش هم که دو طرفه بود و ...
در نهایت رزیدنت ارشد با استاد مشورت کرد و قرار بر این شد که pack بشه و برای second look فردا دوباره بیاریمش . فعلا رفته ICU امیدوارم زنده بمونه

جوون تصادفی

امروز کشیکم و اول صبح یه مریض تصادفی آوردن یه پسر جوونه که با ماشین تصادف کرده تو شکمش که سونو کردیم پر خون بودش و ریه سمت چپش هم نوموتوراکس کرده بود و فشاراش هم در حال افته دارن میارنش اتاق عمل اصلا حال و اوضاع خوبی نداره دست سمت چپش هم از آرنج خورد شده و فقط به یه پوست آویزونه . امیدوارم بتونیم بهش کمک کنیم

امکانات قسمت صدور کارت دانشجویی

الان دارم از قسمت صدور کارت دانشجویی میام صبح اول صبح رفتم دیدم مسئولش نیست یه نیم ساعتی منتظر شدیم تا تشریف آوردن عکسم رو روی فلش بهش تحویل دادم میفرمایند باید روی CD بهم بدی یعنی من هلاک این امکاناتشونم . خلاصه رفتیم سمت دانشگاه یارو نگهبان جلوی در اومده میگه کارت دانشجویی ... کلی براش توضیح دادم عزیز دل انگیز من تازه اومدم کارت درست کنم قاعدتا الان کارت ندارم . خلاصه گفتمان ما جواب داد و رفتیم یه سی دی زدیم و تحویل دادیم و گفتن سه شنبه بیا ..الانم سر کلاسم دارم کار علمی میکنم . در جریان که هستین

کارت دانشجوویی

امروز که ما کشیک هم هستیم و کلا صبح این کلاسه به ما حال نداد با اینکه دیر شروع شد ولی کلی گشتم تا این جای جدیدش رو پیدا کردم . و تا نشستیم سر کلاس ندا اومد که کلاس تمومه و برین دنبال کارتون . ما هم بیکار بودبم گفتیم اقلا بریم دنبال این کارت دانشجوویی که قاعدتاً باید من سال قبل میگرفتمش که رفتیم و اول بسم الله گفتن 4000 تومن بریز به حساب بعد بیا ما جوابتو بدیم . و ریخته شد و چون حال نداشتم فردا میرم دنبالش