روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

اتاق عمل همسایه

امروز ازون روز های شلوغ بود. اول از همه دو تا برست داشتیم. و امروز تمرین خوبی برای دا یسکشن آگزیلا بود. یه دختر 17 ساله با فیبروآدنوم اومده بود که کلی هم گیر داد که حتما استاد رو ببینه. اینا که نموم شد چون هاروستی ها مثل اسرائیل ریختن تو اتاق عمل رفتیم اتاق عمل بالا و اونجا هم 3 تا عمل داشتیم اول از همه یه لیپوم پیشونی بود که تا لیدو زدم . حساسیت داد و باز معطل شدیم تا درستش کنن. بعدش یه فلگمون بود که سر و تهش معلوم نبود و بعد از اون هم یه هرنی اینسیژنال و در آخر هم فهمیدیم که یکی از مریضای ما که با نامه استاد هم اومده بوده بنا به دلایلی از یه بیمارستان دیگه سر درآورده

نظرات 4 + ارسال نظر
azin سه‌شنبه 19 شهریور 1392 ساعت 00:15

Che jaleb ke ba in khastegi minevisi

مامان سه‌شنبه 19 شهریور 1392 ساعت 02:41 http://namopa.blogfa.com

17 ؟؟؟!!!!...نه ....

Ye Dokhtare Zemestuni.... سه‌شنبه 19 شهریور 1392 ساعت 09:31

سلام و وقت بخیر خدمت جناب دکتر ...
خسته نباشید خیلی زیاد.
دکتر مشتری وبتون شدم.
خیلی خوشم میاد ازین چیزااااااااااا....
دکتر دیدم که نوشتید وقت ندارید پاسخ بدید.البته بعد از اینکه ازتون تو کامنت دیروز کمک خواسته بودم خوندمش!!!!
در هر صورت مرسی از نوشته هاتون،حال و هوامو عوض میکنه...
دستانتون پر صلابت و نفستون پایدار...

مدنوشت سه‌شنبه 19 شهریور 1392 ساعت 12:41 http://mednevesht.blogsky.com/

از یه بیمارستان دیگه سر درآورده???
سیرکول؟؟؟؟!!!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.