روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

میدون مین

به حد مرگ خوابم میاد...
APR نبود که خنثی کردن میدون مین بود. تو خون و کثافت، 4 ساعتِ تموم. بعدش هم که تیروئید داشتیم دلمون خوش بود این ندولش بالاخره به یه طرف حال داده همون طرف رو در میاریم. از شانس مزخرف ما انکار خط کش گذاشته بودن دقیقا وسط افتاده بود و مجبور شدیم توتالش کنیم 
من مامانمو می خوام :(

مریض چاق خوب نیست

اول از همه با یه مریض TAH/BSO شروع شد. بسیار چاق بود و کلا بنده و سال یک تو کار اکسپوژر دادن به استاد محترم رییس بخش بودیم. و استاد هم که عشق " هارمونیک " ، همین جوری میزد و واسه خودش حال می کرد. بعد از اون یه مریض بستن ایلئوستومی داشتیم که اونم به کمک استپلر خیلی طولانی نبود. این وسطا هم یه هرنی عمل شد. بعد از اون رفتیم بخش رو دیدیم و متوجه شدیم فردا قراره یه APR با استاد جوان بریم که الحمدلله تا همین امروز هم آسپرینش رو سر وقت خورده. تو تصویر برداری هاش هم به پروستات چسبیده
پروردگارا خودت هوای ما رو داشته باش 

یه روز فوق العاده

بعضی روز ها اصلاً یک جور دیگریست. اصلا همه چیز قرار است خوب باشد. قرار است داش البرز گل بیاید یه ok قلب در دقیقه نود بدهد و مشک محکمی باشد بر دهان یاوه گویان و مریض در 30 دقیقه لاپاروسکوپی شود و آن هم از روی کَرَم . بعد از کلیپس ها بدهیم سال دو برای خودش حال کند و بعد عم اسپلنکتومی کنیم توی 20 دقیقه و باز مشت محکمی بر دهان آن ها که می خواهند مریض سوند داشته باشد چون نظر میدهند تایم عمل خیلی زیاد است و ...این وسط هم یک بیوپسی عصب برای سال یک.. . .

کلاً امروز در حال مشت زدن بودیم

لنفوسل

دیروز کشیک بدی بود اول از همه یه ترومایی اومد که علائم حیاتیش پایدار نبود و سی تی هم شد و نهایتا لاپاراتومی شد و اسپلنکتومی شد. آی سی یو نداشتیم مریض خوذش رضایت شخصی داد رفت یه پذیرش از خصوصی گرفت. بعد از اون هم یه مریض بسیار کامپلیکه با خونریزی از هموروئید داشتیم که فقط پک شد. در انتهای داستان هم یه بیمار رو با برش مک برنی باز کردیم آپاندیس تخمدان ها همه چی طبیعی و شکم پر از ترشحات سفید رنگ و خلاصه خیلی عجیب غریب بود. تو لمس داخل شکم یه توده لمش کردم. میدلاین بازش کردیم و یه توده تو قاعده مزو روده باریک داشت و ترشخات سفید رنگ از کنار روده بیرون میزد. خلاصه شستشو و درن گذاشتیم و ..
تشخیص اولیه لنفوسل 

مثلا عمل نداشتیم

امروز قرار بود عمل نداشته باشیم. صبح که رفتیم ICU دیدم که مریض مسنی که آپاندیسیت پرفورع داشت و استاد محترم رییس گروه هم اطف کردن کردن تو پاچه ما برای معرفی حال و اوضاع خوبی نداره. لذا با استاد مشورت کردم و بردمش اتاق عمل و شکمش رو دوباره باز کردم و شستشو دادم. بعد از اون هم از ما مثل هفته قبل دعوت به همکاری شد و یه توتال پروکتوکولکتومی انجام دادیم. البته تو لگن یه ذره که جولو رفتیم استاد ممل اینا خودش اومد. یه جای عمل خانم دکتر سال دوشون خواست استپلر حلقوی بزنه وسطاش کم آورد بنده هم مجبور شدم با یه زور مردونه کمکش کنم مشکل این بود که زور مردونه من علاوه بر دسته استپلر به انگشتان خانم دکتر هم سرایت کرد. انگشتاش خرد شد به نظرم 

معده سرگردان

کشیک خوبی بود چون خیلی مریض نیومد تو اورژانس ولی صبح که رفتم تو اورژانس دو تا مریض عملی داشتیم. اولی یه آقای مسن بود که قبلا هم عمل شده بود و شکم حاد بود. بازش که کردیم یه باند فیبروزه رودش رو نکروز کرده بود. که به توصیه استاد جوان رزکشن آناستوموز شد اونم با استپلر خطی برشی و به نظر من هم چرخش داشت و بعد از عمل هم آلبومینش پایین گرازش شد. من نظرم به ایلئوستومی بود. بعد ازون یه مریض چاقو خورده داشتیم. که معدش تو توراکسش بود. من نظرم این بود چون کل معده تو توراکسه یه یافته اتفاقیه خیلی به چاقو ربطش ندیم. نظر استاد جوان این بود که لاپاروتومی بشه و انجام دادیم و دیدیم یه پروسه مزمنه و من دوباره گفتم یه امتحان کنیم یه کم دیافراگم رو باز کنیم . ببینیم معده میاد تو شکم یا نه که بعد مشورت شد و توراکس مریض باز شد و دیدیم که چسبندگی اصلا نداره و میشد از تو شکم هم بیرونش کشید. عمل هایی که کنسل شده بودن رو هم برای فردا گذاشتم

دعوا با استاد داخلی

چهارشنبه کشیک بودم و الان هم که ساعات اولیه 5 شنبه هست همچنان در کشیکیم. صبح که دیر رسیدم علتشم این بود که با پاشا که یه مریض عروقی خفن داشت رفتم اتاق عمل و تا 6 صبح اتاق عمل بودم. صبح بهم گفتن یه مریض اورژانسی هست با شوک و علت آبسه پری انال داره میره اتاق عمل. رفتم اتاق عمل که چیز خاصی نبود ولی به نظرم اومد یه کم اسکروتومش مشکوکه. برای اطمینان به استاد جوان گروه 3 گفتم اومد و مریض رو دید و گفت به نظر منم چیز خاصی نیست. گفتم برای اطمینان تا مریض بی هوشه به اورولوژی ها بگین بیان مریض رو ببینین. همون لحظه رئیس محترم بخش زنگ زد که دوستان اورولوژی زنگ زدن که ما تو اتاق عملیم و مریضمون موقع عمل دچار پارگی دیافراگم و ترومای کبد شده. رفتم اتاق عملشون و اول از همه بهسال دویی شون گفتم برو مریض ما رو هم ببین تا به هوش نیومده. خلاصه اونو فرستادم و رفتم سر عملشون و شکر خدا کار مریضشونم انجام دادم. بعد از اون پیغام اومد که یه مریض مشاوره اورژانس داره بعلت پارگی کولون. با سال یک رفتم بالا سرش. در کمال تعچب دیدم مریض اکسپایر شده و هیچ کدوم از حضرات هم حتی در جریان نیستن با داد و بیداد کردن ما افتادن دنبال احیای مریض. رفتم مشاورش رو بینویسم. دیدم مشاوره نداره. اعصابم بهم ریخته بود پروندش رو برداشتم تو پروندش بنویسم. دیدم اتند داخلی که یه خانم دکتر بی اعصابی هم بود و از سال یک از قیافه همدیگه خوشمون نمیومد. پرید پرونده رو از دست من گرفت که نباید تو پرونده مریض بنویسین شما پزشک مشاورین حق ندارین تو پرونده مریض بنویسین. منم عصبانی داد زدم وقتی مشاورش رو ننوشتین پس من کجا معاینه خودمو بنویسم. خلاصه یکی من بگو یکی استاد داخلی و ....دیدم اینجوری نمیشه باز مثل دفعه های پیش آخرش گروه محترم جراحی بدهکار میشه. دیدم بهترین راه اینه استاد آنکال خودم رو باخبر کنم. زنگ زدم به استاد که همانا ریییس محترم بخش هم بودن و ایشون هم بسیار ازین مسئله جا خورد و گفت حتما اینو مکتوب کن بده من ...
ببینیم برای یه بار هم که شده حق ما رو ازینا میگیرن یا نه

دعوت به همکاری

امروز که کلا عمل نداشتیم و موجب نارضایتی استاد فراهم شد  و بعد که از بخش رفتیم از طرف استاد بخش ممل اینا دعوت شدیم به توتال پرکتوکولکتومی و ما هم زنگ زدیم به سال دو و رفتیم سر عمل و دیگه 3 تا اتاق در سیطره گروه ممل اینا شد. عمل خوبی بود. استاد آخرای عمل تشریف آوردن

آخر من اینو می کشم

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

مریض سفارشی

یکی از همکارای اتاق عمل خواهرش رو آورده بود که استاد اعظم لاپاروسکوپی فرمودن و ما در سمت فیلمبردار بودیم. بعد از اون هم سر این که استاد کوچیک امروز مریض بیاره یا نه با رییس اتاق عمل داستان داشتیم آخرش هم مریض رو گرفتن. بعد از اون یه تیروئید داشتیم با استاد کوچک که قرار شد بره اول فروزن بعد از اون اول استاد خودمون رو صدا زدیم نظر گرفتیم وسطش استاد کولورکتال رو آوردیم سر عمل. کلا تو کار کامنت گرفتن بودیم. بعد از اون هم یه واریس رو رفتیم که استاد بزرگ یه قسمتی رو رفته بود. فردا هم ایشالله مریضایی که کنسل شدن