روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

میدازولام به جای هپارین

انترن محترم رو فرستادیم ABG  گرفت  بعد وقتی همراه بیمار رفت و نمونه رو برد آزمایشگاه وقتی برگشت گفت"جوابشو ندادن گفتن لخته شده" ما هم گفتیم حتماً این آزمایشگاهی ها یه خبطی کردن که بعد یه دفعه انترن ما که رفته بود از بقیه هپارین استفاده کنه فهمیده بود خانوم پرستار به جای هپارین بهش میدازولام داده..باز خوب شد فهمیدیم و مریض بیچاره رو دوباره سوراخ نکردیم

یه چیزی بکن تو گوشش

چند روز پیش یه مریض بد حال داشتیم که براتون در موردش تو این پست  توضیح دادم ...الان از ICU بیرون اومده و اومده تو بخش هنوز خیلی حالش خوب نیست ولی رو به بهبودیه امروز رفتم ویزیتش کنم.همراش گفت "آقای دکتر شما که یه لوله فرو کردین تو ### که ادرار کنه یه لوله فرو کردین تو دماغش که ترشح معدش بیرون بیاد یه لوله فرو کردین تو شکمش که ترشحات بعد از عمل بیرون بیاد یه لوله فرو کردین تو سینش رگ از قلبش گرفتین ..میگم ..این دو تا سوراخ گوشش هنوز بی مصرف مونده یه چزی هم بکنین تو گوشاش".

بیمه مسئولیت

آقای مسئول بیمه ایران مثل آواره ها همش داره تو پاویون می چرخه و هر رزیدنتی رو می بینه می گه" آقای دکتر شما نمی خواین بیمه مسئولیت بشین بالاخره شما دانشجوی تخصصین و اگه خدای نکرده مشکلی پیش بیاد میدونین دیه چنده"

من:ببخشین من اگه بخوام 45 میلیون خودم رو بیمکنم چقدر باید بدم

بیمه:قابلی نداره با تخفیف فقط برای شما 380 تومن

من:اقساط هم میشه؟

بیمه:بله شما تو سه قسط یه ماهه بده

من:پس من الان 100 تومن میدم

بیمه:قابلی نداشت

                             فرداش

بوق بوووووووووووق ....بوق بووووووووووق

من:بله بفرمایین

بیمه:من آقای بیمه هستم دکتر جان برات یه تخفیف گرفتم....

من:جان ..ممنون دست شما درد نکنه یعنی الن کمتر باید بدم

بیمه:آره دکتر جان 420 تومن میشد شما 400 بدین

من:بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــله..مرد حسابی مگه تو به من نگفتی که


جیم

امروز ساعت نه و سی دقیقه برامون کلاس توجیهی گذاشتن که یک کلمش به درد نمی خوره جالب هم اینه که کلی تبلیغ کردن و گفتن حضور غیاب الزامیه و ...اسما رو که نوشتن از محضر عزیزان رخصت طلبیدیم و ..چی...لالا

سوند ادراری

از بخش زنگ زدند میگن که سوند ادراری مریض لیک داره یعنی به عبارتی نشتی داره و میگن ما دیگه ملحفه تمیز نداریم چی کار کنیم دکتر
ما هم که صفر کیلومتر و البته طبق توصیه رزیدنت سال بالایی آب می خوایم بخوریم اجازه می گیریم زنگ زدیم به رزیدنت محترم فرمودند که اگه خیلی داره اذیت میکنه در بیارین والا تا صبح صبر کنین ما هم دلمون به حال پرستاران عزیز ، این قشر زحمتکش سوخت و از طرف اونا به جناب دکتر اطمینان دادیم وضع خرابه و جناب سال بالایی هم فرمودند که اگه این طوریه بکشین و اگه بازم مشکلی داشت سوند کاندومی بزارین
ما هم زنگ زدیم و با اقتدار به پرستار مربوطه گفتیم خیالتون راحت سوند رو بکشین..بعد خانوم پرستار گفت اگه مشکلش بر طرف نشد و ادرار داشت چی کار کنیم دکتر ؟بنده هم که دست بر قضا این سوال رو خودم پرسیده بودم گفتم خوب سوند کاندومی بزارین دیگه.پرستار گفت مطمئنین دکتر ؟کار دیگه ای نمی خواین بکین؟ بنده هم با اقتدار گفتم نه دیگه همین که گفتم رو انجام بدین.خانوم پرستار هم بعد ازکلی عذر خواهی و لکنت زبون فرمودند ..
آفای دکتر این مریضه خوب مرد هستش و خوب..بالاخره ..خوب اینترن ها هم که امشب تعطیل بودن اگه زحمتی نیست خودتون بیاین برای مریض بزارین

سوتی دادیم

رزیدنت محترم گفتن بریم واسه یه مریض که تو E3 هست note  بزاریم بنده هم که هنوز دارم گیج می زنم رفتم اشتباهی E2  و اونجا هم چون اتفاقا مریض داشتیم واسه همون مریض گذاشتم که از شانس ما پرستار محترم وقتی دید گفت دکتر مطمئنی این مال همین مریضه بنده هم گفتم چطور ..فرمودند من خودم چند دقیقه پیش با رزیدنتتون صحبت کردم یه چیز دیگه گفت..بعد فرمودند نکنه بخش های دیگه بوده بنده هم با افتخار گفتم نه ما یه مریض داریم اونم تو E3 هستش بعد خواهرمون یه پوزخندی زد و گفت اینجا E2  هست آقای دکتر...و بعد دوباره لبخند ملیحی به ما تحویل داد و فرمود اشکال نداره دکتر هنوز صفر کیلومتری

اولین روز ،اولین کشیک

زمان:3 مهر 89 

مکان:بیمارستان####.کلاس درس جراحی 

اولش گفتن هر کی می خواد بره مراسم تشییع جنازه دکتر سین من هم

ادامه مطلب ...

سرگردان از پی تو

خداییش این رزیدنتی ما هم شده مثنوی 70 من کاغذ...امروز رفتم گروه محترم جراحی گفتم شرمندتونیم ما نباید بریم سر درس مشقمون امروز 28 شهریوره بقیه رشته هااز اول شهریور رفتن سر کلاس ما احیانا دست بر قضا نباید کاری بکنیم.منشی مدیر گروه محترم فرمودن من خودم می خواستم بهتون زنگ بزنم .شما برین ساعت۳۰/۷ روز شنبه 3 مهر برای تقسیم اینجا باشین بعد ما هی اصرار کردیم گفتیم.حالا شما که دستتون تو کاره به نظرتون من کدوم بیمارستانم.ایشون فرمود معلوم نیست ....وخلاصه آخر دیدیم فایده نداره سرمون انداختیم پایین و اومدیم بیرون.. 

تا که چه پیش آبد و چه در نظر افتد.

ثبت نام تموم شد

خدا لعنتشون کنه ...گیر دادن که الا و بلا برین اول تعهد محضری بدین بعد ما بقیه مدارکتون رو قبول می کنیم. اول رفتم یه جایی تو بلوار کشاورز گفتن 15000 تومن میگیریم یکشنبه بیا تحویل بگیر . منم که انگار افتادن دنبالم خلاصه 20000 تومن دادیم یه دفتر خونه تو سعادت آباد 1 ساعته تعهد نامه تنظیم شده رو تو پاکت تحویل داد.قربونش برم اینجا ایران است دیگه...
خلاصه کار مون تا یک و نیم تموم شد . البته فرمودند برای اطلاعات بیشتر از جمله اینکه کدوم بیمارستان افتادین 10 روز دیگه با گروه محترم جراحی تماس حاصل فرمایین
        و من الله توفیق
 

روز ثبت نام در رشته جراحی

امروز رفتم دانشگاه  واسه ثبت نام خلوت بود انگار کسی دل و دماغ ثبت نام نداره خلاصه هی فرم پر کردیم و ازین سو به اون سو یه چیز با مزه هم این بود که دوستان همه بالای 30 می زدن و چهره ها کلی روحیه بخش بود.یه تعهد محضری هم باید میدادیم که گذاشتمش واسه فردا تازه 8 تا عکس هم می خواست که نداشتم

اینا به کنار ازونجایی که بنده از دوران طفولیت فضول بودم رفتم به این مسئول ثبت نام که یه خانوم با حالی هم بود گیر دادم که میشه من اسم هم کلاسیامو ببینم که طبق انتظار گفت:نه و بنده هم طبق انتظار راضیش کردم . نکته باحالش این بود که با اینکه تو فرم انتخاب رشته اومده بود که امسال دانشگاه  14 نفر رو برای رشته جراحی عمومی می گیره خودم اسم 18 نفر رو شمردم  

این 4 نفر اضافی هم که نه من میدونم نه شما که چه جوری قبول شدن