روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

عروسی اشکان

امروز و فردا رو مرخصی گرفتم و می خوام فقط بخوابم دیشب هم رفتم عروسی یکی از دوستای صمیمیم به اسم اشکان خیلی وقت بود ندیده بودمش خیلی از بچه های قدیمی رو هم دیدم و خلاصه خیلی خوش گذشت بعضی هاشون تو این چند سالی که ندیدن بودمشون کلی عوض شده بودند تایماز یه 20 کیلو اضافه وزن پیدا کرده ناصر با بچش اومده بود یه پسر خیلی ناز داره ..خلاصه از وقتی رفتم بیمارستان یعنی از مهر تا الان بهم انقدری که دیشب خوش گذشت خوش نگذشته بود

اولین روز مرخصی

امروز ساعت 11 بیدار شدم خیلی حال داد از وقتی رفتم بیمارستان تا حالا اولین دفعس که تا این موقع روز می خوابم دیشب هم موبایلم رو سایلنت کردم صبح که نیگاش کردم از بیمارستان چند دفعه زنگ زده بودن و یه پیغام هم داشتم از اینترنم بود که نوشته بود چند تا از شماره تلفن های بیمار ها رو بهش بدم تا زنگ بزنن خلاصه تازه یادم افتاد همه شماره ها پیش خودمه به محمد زنگ زدم تا بهش بده بعدشم خواستم برم تیمورزاده کتاب بخرم که خواهرم اومد گفت تا ملا صدرا ببرمش خلاصه افتادیم تو ترافیک و تهش به این نتیجه رسیدیم که بی خیال کتاب خریدن بشیم..ولی وقتی یادم میفته که یه هفته دیگه امتحان داریم.حالم بد میشه..فعلاً دارم گره زدن تمرین میکنم دیروز سرهنگ تو اتاق عمل گیر داد و البته یه قلق گره زدن رو هم بهم نشون داد که تا حالا نفهمیده بودم.

گیر ۳ پیچ

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

تخت میگیریم

واسه ICU مریض رفتیم از بخش ترخیصش کردیم که شب بره رو تخت ICU بخوابه تا صبح تخت داشته باشه ببریمش اتاق عمل احتمالاً یه مدرک هتل داری هم به ما بدن از بس که خبره شدیم تو کار تخت گرفتن!!!
الانم یه جناب سرگرد جوون نیروی انتظامی اومد که میگفت من تیر زدم تو پای این جوونه که شما خوابوندینش و می خواین فردا ترخیصش کنین و میگفت چیکار کنم ..خلاصه راهنماییش کردم و تهش گفتم دمت گرم عجب نشونه گیری داری جوری زدی که هم ارتوپد ها و هم جراح ها مرخصش کردن ..خودش هم خندش گرفته بود میگفت تو این هفته این دومیشه

سر کاریم!!!

امروز رفتیم یه مریض گلوله خورده رو مدارکش رو بردیم که مثلاْ در موردش نظر بدن که اصلا تو جلسه معرفی نشد بعد خودشو بر داشتیم بردیم اتاق عمل استاد دیدش گفته تحت نظر باشه خلاصه بامزش اینه این اگه ترخیص بشه باید بره زندان ولی گیر داده حوصلم سر رفته منو مرخص کنین... 

الانم بنده نشستم تو ICU منتظر همراه مریض که بیاد مریضشو ببره بخش ما از اتاق عمل مریض بیاریم سر جاش البته مریض عاطیه که دمش گرم خوب مردانگی کرد وگرنه تخت نداشتیم در هر صورت فعلاً سر کاریم تا همراه محترم بیاد تسویه کنه مریضشو ببره..از اون ور هم اصلاً معلوم نیست مریض ما قابل عمل باشه ...یعنی ممکنه همه این کارا الکی باشه

کشیک دنباله دار

شنبه کشیک بودم.و الان که دارم تایپ میکنم دارم از حال میرم یه دونه cv line  گذاشتم که اون بدک نبود بعدش همش بد بیاری و بی خوابی داشتم..یه دونه مریض داریم که hgb هاش هی افت کرده ولی سرومورو گنده نشسته داره قصه تعریف میکنه

افت فشار حین دیالیز

مریض دیالیزی داشتیم زیر دیالیز افت فشار پیدا کرده چه کنیم

افت فشار تا ۲ واحد طبیعیه ولی بیشتر یا مثلاْ فشار ۹ شد دیگه میگیم که دور دیالیز رو کمتر کنن و بعد هم ۵۰۰ سی سی نرمال سالین بزنن اگه فشارش بالا نیومد دیالیز رو قطع کنن

یه جمعه خوب

امروز یعنی جمعه روز خوبی بود تا ساعت ۷ که کلاْ خوابیدم بعدش به خاطر یه مریض بیدارم کردند که دستورشو دادم دوباره خوابیدم ۹ بیدار شدم فعلا که همه چی خوبه تا ببینیم بعد از ظهر چه خبر میشه ...

دیشب محمد یه مریض داشته که تو اتاق عمل فوت شده میگن دستش قطع شده بوده خلاصه اون انگار شب خوبی نداشته.الان هم که دارم تایپ میکنم شنیدم یه مریض دیگش هم کد خورده و فوت شده مریضش رو دیده بودم یه گواتر هیوج داشت انگار بعلت دیسترس تنفسی فوت شده بوده خلاصه امروز داغونه اصلاً هم حال و حوصله نداره

order فشار خون بالا

برای مریضی که فشارش بالاست و کاپتوپریل هم براش گذاشتیم جواب نداده اول سرم TNG  به صورت 5 میکرو در دقیقه شروع میکنیم و می تونیم 5 تا 5 تا بالا ببریم البته بعد از 24 ساعت قطع می کنیم و البته باید بدونیم که اگه مریض مثلاً روز قبلش سرم TNG  گرفته باشه tolerance اتفاق میفته و اثر نداره

یه روز نسبتاً خوب

امروز روز بدی نبود همه چی به خیر و خوشی گذشت برای اولین بار هم یه chest tube رو کشیدم البته نکات هشدار دهنده ای رو قبلش از جناب سرگرد شنیده بودم و حواسم بود ...باید به مریض بگی چند دفعه نفسش رو حبس کنه یعنی باید یادش بدی ...
دیروز هم که رفتیم خونه پسر عمه و شامم بیرون رفتیم فشم حال داد البته امروز فهمیدیم که به جای 8 تا آف باید 6 تا بریم یعنی تنها نکته بد امروز
با جناب سرگرد هم پینگ پنگی زدیم و بعد هم چند ست با دو تا از رزیدنتای دوست سرگرد 4 نفره زدیم کلی عرق کردیم