روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روز جدال

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

اولین روز اتاق عمل 2

امروز اولین روز اتاق عمل جدید بود، در بخش 4. صبح برای یه مریض آدنوم پاراتیروئید کلی این در اون در زدیم تا تخت ICU پیدا کردیم .  از اون ور هم یه مریض تو آی سی یو داشتیم که colon interposition شده بود و از chest tubesh لیک داشت و خلاصه امروز استاد هم اومدن از برش گردنش امتحان کردن و گفتن که این باید بره اتاق عمل براش NG بزاریم تغذیش کنیم که تو اتاق عمل فهمیدیم که کلا آناستوموز disruption شده بود و خلاصه اوضاع خوب نبود. بعد از اون هم مریض آدنوم رو آوردیم که استاد اعظم اومد و با یه برش در طول عضله SCM و کنار زدن عضلات صاف رفتن رو آدنومه و یه قطره هم خون نداد. استاد جوون یه پیشنهاد داد که بندازیمش تو آب اگه بره ته آب یعنی قطعاً پارا هستش که این کارو کردیم و جواب داد . 

وقتی شرح عمل نباشه

امروز روز استاد لاپاروسکوپی بود و ما برای امروز یه کیسه صفرا گذاشته بودیم. مریض با درد RUQ اومده بود و یه سونو هم دستش که سنگ کیسه صفرا داره ما هم سونوش کردیم یه چیزی تو همین مایه ها گفت. البته نوشته بود گاز در مجاری صفراوی هم دیده میشه که ما نفهمیدیم به چه علت بوده فقط یه شرح حال مشکوک میداد که « کبدم گوشت اضافی داشته برداشتنش» حدود 10 سال پیش. خلاصه رفتیم اول لاپاروسکوپیش کردیم انقدر چسبندگی داشت که open شد. بعذ از کلی اکسپلور اثری از کیسه صفرا ندیدیم و به نظر میرسید ژژنومش رو به مجاری آناستوموز داره. جالب این بود که وقتی شرح عمل قبلیش رو خواستیم گفت نداره و با کمال اطمینان می گفت کیسه صفرا رو برنداشتن و دکتر قبلیش بهش گفته.با تمام این حرفا اون سونو گرافی ها هم در نوع خودش جالب بود.بعد از اون هم یه مریض دیگه داشتیم که دوستان بی هوشی باز کنسل کردن و بعد از اون هم یه EUA داشتیم که یه هموروئید درومد. 

دستکش به جای اِندوبَگ

عرض کنم که کشیک که ختم به خیر شد و صبح که رفتیم اتاق عمل اول خواستیم مریض لاپاروسکوپی بیاد که ندا آمد استاد هپاتوبیلیاری قراره مریض بیارن و لاپاروسکوپی کنن. لذا ما مریض دوممون رو که بستن کلستومی بود گرفتیم. که استاد برست اومدن سر عمل و با هم شروع کردیم به عمل کردن و بعدش که جناب سرهنگ برگشتن استاد برست رفت. البته وسطای عمل هم از لود بالای مریض ها و اینکه چرا تخت نداریم نگرانی  خودشون رو به ما ابراز کردن و گفتن اگه اینجوری باشه من دو روز در هفته میام. بعدش مریض لاپاروسکوپی رو گرفتیم و فهمیدیم که اصلا مریض استاد هپاتو نیومده و الکی ما عملمون رو به تعویق انداختیم. خلاصه تا یه قسمتی رو جناب سرهنگ با ما بودن و بعدش ما رو به استاد رشیدی سپردن که ماشالله یه سروگردن از همه بالاتره. خلاصه ایشون هم در قسمتی از عمل روش استفاده از دستکش استریل به جای اِندوبَگ رو به ما یاد دادن که کیسه صفرا رو انداختیم توش و خیلی راحت بیرون آوردیم بدون ترس از پاره شدن و خیلی آموزش جالبی بود. بعد از اون یه مریض آپاندیسیت داشتیم که همرمان با یه هرنی خواستیم عملش گنیم. که چون استاد بی هوشی و کلا پرسنل همه می خواستن برن سال یکی رو گذاشتیم سر هرنی و خودمون هم رفتیم سر آپاندکتومی و جناب سرهنگ هم لطف کردن هوای هرنی رو داشتنو این چنین شد که جماعت اتاق عمل راضی و خوشحال و خیلی غُر نزدند و تجربه هم همیشه ثابت کرده که تعداد عمل ها اصلا مهم نیست مهم اینه که همه عمل ها تا ساعت 2 تموم بشه که ملت برن خونشون. اینم از این و بعدشم رفتیم باز یه سری به مریضای اورژانس زدیم و یکی دو تا رو مرخص و یکی رو هم فرستادیم بخش و ..لالا

تلخ و شیرین

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

رفتیم مرخصی

با اینکه دیشب کشیک بودم ولی خداییش خیلی خوش گذشت و کسی زنگ نزد. یعنی زیاد ما رو در به در نکردن امروز هم دارای بار آموزشی بود و وقتی یه فسقلی رو واسه کت دان آوردن و ما خودمون اکسپلور فرمودیم. فلوی محترم گفت که اینی که پیدا کردی احتمالاً شریانه و دوباره جستجو فرمودن و وریدی به باریکی مو پیدا شد که اصلاً نفهمیدیم این کاتتر 20 چه جوری از تویش رد شد و از همه مهمتر این که امروز ما مرخصیمون رو ok کردیم و لذا دوستان عزیز این وبلاگ تا روز شنبه که ما بر میگردیم به بیمارستان موقتاً تعطیل می باشد

ترمیم مثانه

امروز رو دوستان رزیدنت زنان زحمت کشیدن و تا ساعت 3 ما رو بیدار نیگر داشتن. بعدشم که صبح کله سحر رفتیم بیمارستان اطفال و امروز یک اقدام جدیدی رو بنده انجام دادم و اونم این بود که ما برای اولین بار یک مثانه سفره شده رو در دو لایه دوختیم و فهمیدیم که لایه اول(مخاط) را باید با نخ کرومیک دوخت و لایه دوم (عضله) رو با نخ ویکریل باید دوخت که خیلی ما را مشعوف کرد. ساعت 1 هم همه چی تموم شد و ...
کلا روزای شنبش خیلی خوبه 

ادم ریه

دیشب ممل آنکال بوده و یکی از مریضامون که با انسداد و تومور روده اومده بود متاسفانه کد خورده بود و اینجور که شنیدم ادم ریه داشته ..این مریضایی که با انسداد میان و حجم زیاد مایع میگیرن بعد از جراحی خیلی تو ریسک ادم ریه هستن 

افت فشار حین دیالیز

مریض دیالیزی داشتیم زیر دیالیز افت فشار پیدا کرده چه کنیم

افت فشار تا ۲ واحد طبیعیه ولی بیشتر یا مثلاْ فشار ۹ شد دیگه میگیم که دور دیالیز رو کمتر کنن و بعد هم ۵۰۰ سی سی نرمال سالین بزنن اگه فشارش بالا نیومد دیالیز رو قطع کنن