روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

بخش جدید

امروز اولین روز حضور ما در بخش جدید بود طبق روتین خودم صبح زود بیدار شدم و با ممل رفتیم بخش . وقتی رسیدیم ما اولین نفر ها بودیم و جالبه که آخر مجبور شدیم به جفری زنگ بزنیم که آقا پاشو بیا اینجا ببینیم چه خبره . خلاصه ایشون هم بعد از ۲۰ دقیقه تشریف فرما شدن . تو این فاصله ما خواستیم با اینترنت کار کنیم که سرپرستار بخش اومد گیر داد اینجا با اینترنت کار نکنین سیستم به هم میریزه . رفتیم مریضا رو دیدیم کلا خیلی با حال بود مثلا مریض 3 روز قبل عمل شده بود COD نشده بود بگ استومی هم نچسبونده بودن . سرهنگ جدید هم اومد و دید و به جفری گفت بزنم تو سرت ...یعنی من هلاک این همه خشونت شدم ..یعنی تو بخش قبلی یکی از ما اینکارو میکرد آویزونش میکردن خلاصه بعدش رفتیم اتاق عمل جدید که مثل استادیوم آزادی بود و اصلا معلوم نبود چه خبره اونجا؟و به قول معروف سگ مشکل صاحب شناسی پیدا میکنه / یه آبسه هم بردیم اونجا عمل کردیم جماعت بیهوشی رفته بودن سر یه بچه 15 ماهه کسی به داد ما نمیرسید ممل هم بدوم آنستزی رفت کشیک هم تا الان یه چند تا مشاوره داشتیم آخریش همون بچه 15 ماهه صبحی بود که با سرهنگ رفتیم براش کات دان کردیم و وسطاش فهمیدیم نوموتوراکس هم داره با نلاتون براش chest tube دو طرفه گذاشتیم