روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روز جدال

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

سومین بزوار

دیروز ما بودیم و اورژانس و اول از همه یک مریض با علائم تیپیک ایسکمی مزانتر که وقتی بازش کردیم روده ها سالم و سلامت و نبض SMA هم لمس میشد.البته مریض به خاطر کراتینینش سی تی آنژیو نشد و دو نوبت داپلر عروق مزانتر شد که دفعه آخر هم توسط یکی از اساتید و گفته بودن که فلوی شریانی تو SMA وجود نداره. بعد از این هم یه آپاندیسیت داشتیم که جای آناتومیک خودش نبود. و سی تی ش هم جالب بود. و بعد هم باز یه خانم جوون با انسداد روده باریک که خواستیم شب عملش کنیم باز داستان آشنا و حالا صبر کنین و ...
صبح عملش کردیم و سومین بزوار هم رقم خورد. به هر کی می گم خندش میگیره. 3 هفته پشت سر هم و هر هفته هم 1 بزوار

ته امکانات

صبح قرار بود یه مریض جوون رو سمپاتکتومی کنیم. از قرار معلوم گروه مقابل هم نیازی به دستگاه لاپاروسکوپی نداشتن نمی دونم چی شد که فهمیدیم خیال باطلی بیش نیست و اونا هم لاپاروسکوپی دارن و از اونجا که امکانات محدوده و کلا یه بار میشه ازین دستگاه در هر روز استفاده کرد افتادیم دنبال این که مریض رو ببریم اتاق عمل دیگه ای عملش کنیم که موفق نشدیم و با مریض صحبت کردیم قرار شد که تا شنبه منتظر بمونه چون فردا هم تا شنبه اتاق عمل نداریم