امروز کلا روز خوبی بود صبح که با نگی تا سرهنگ بیاد مریضا رو دیدیم وقتی هم سرهنگ اومد این خانم دکتر اینترنمون رفت اجازه بگیره که دیر بیاد اونم سرهنگ زد تو برجکش بعدشم به من گیر داد که چرا خودت بهشون نمیگی که سر ساعت بیان میگی با من صحبت کنن خلاصه این اینترنمون کلی دمغ شد بعدشم که رفتیم پیش وکیل محترم و با هم رفتیم یه چایی زدیم در ارتفاعات و بعد من برگشتم بینارستان با امیر رفتیم یه کافی شاپ به سفارش اون که اسمش پیتزا ٧٢ بود بعد پاستلا سفارش دادیم خیلی خوشمزه بود
تو با حقوق ماهی ۳۰۰ تومن رزیدنتی هی میری پیتزا میخوری؟ یا چاه نفت داری؟
خداییش هنوز پولم رو ندادن به خدا..دارم از کیسه می خورم
معلومه خدا رو شکر کیسه پر پیمونه
دکتر به این فست فودی هم نوبره والله