اون مریض پریتونیت رو که گفته بودم باز کردیم و پپتیک اولسر پرفوره بود. تا پاسی از شب و پاسی از صبح بیدار بودیم. تو خواب . بیداری عاطی زنگ زد که یه مریض رو که دیده بودی بیا بازم ببین خیلی خوب نیست. حالا مریض چی بود. یه آقای 45 ساله با بیماری شدید کلیوی که پاش شکسته بود و موقع جراحی ارتوپدی ارست کرده و احیا شده بود و الان هم درد شکم داشت. خلاصه شکمش مثبت بود و رفتیم باز کردیم که ایسکمی مزانتر درومد. شرایط رو که برای خانوادش گفتیم خیلی ناراحت شدن. بعد از این هم یه مریض دیگه داشتیم یه خانم معتاد که وقتی باز کردیم شکمش پر از چرک بود و به سرویس زنان هم گفته بودیم بیان سر عمل و آبسه توبواوارین درومد. تو اغین فاصله هم رفته بودیم سر عمل امیر. امیر یه مریض آورده بود که خود ما بهش داده بودیم. انسداد به نظر میرسید و قبلا جراحی شده بود
خوب از دیروز شروع می کنیم که کشیک بودیم . کلا کشیک مزخرفی بود همش ویزیتای درب داغون. سوگلیش هم یه مریض کانسر پیشرفته بود با شکم پریتونیت که اجازه عمل هم نمی داد. نه خودش نه همراهاش. خلاصه تو پروندش نوشتیم و شب استاد طب اورژانس فرمودن این رضایت نمی خواد برین عملش کنیم. ما همینجوری چشامون گرد شد که آقا مریض خودش نمی خواد من چه جوری ببرم عملش کنم دست و پاشو به زور ببندم ببرم اتاق عمل ! بعد مگه گروه بی هوشی می خوابونه مریضو. خلاصه نوشتیم تو پروندش که پزشک قانونی بیاد تعیین تکلیف کنه. دیروز هم جهت یادآوری رفتیم یه شالدون گذاشتیم و بماند که سر این سیستم نوین تصویربرداری چه کشیدیم تا عکسش رو دیدیم. امروز هم که یه مریض کانسر مری داشتیم و توراکسش که تموم شد ما از جتاب سرهنگ اجازه گرفتیم و رفتیم وزارت خونه جهت قرعه کشی طرح یک ماهه که اونجا هم قرعه کشی کردیم و یکی از استان ها رو برای مهر ماه انتخاب کردیم. بعدش دوباره برگشتیم در خدمت جناب سرهنگ و مریض ها. مریض کنسر مری هنوز تموم نشده بود و ممل داشت به جای من کار می کرد که چون حالشم خوب نبود دیگه گفتیم بره دنبال بدبختی خودش چون کشیک هم بود. وقتی من رسیدیم سرهنگ در حال عمل کرده یه کیست هیداتید پرفوره بود. بعد از اون هم یه آپاندیسیت رو با بدبختی ( اتاق عمل ساعت کاریشون تموم شده بود ) آوردیم عملش کردیم. همون موقع هم گفتن این مری که عملش کردیم خون میده و مصیبتی شد ایم مریض. بعدشم کلی نشستیم بالا سرش و یه سری هم گفتن سچوریشنش افتاد دوباره بردیمش تو اتاق عمل و وصلش کردن به دستگاه و ...
خدا به خیر کنه
صبح که دیر بیدار شدیم ازون ور هم سال دو مریض بود مرخصی ساعتی بهش دادیم لذا راندمون دیر شروع شد. بعدشم که رفتیم با سال یک جدید الورود مریضا رو دیدیم و رفتیم اتاق عمل. اولش یه هرنی بردیم که استاد خودش نامه داده بود و انگار قرار بود که لاپاروسکوپی بشه که من خیلی معاینش رو قبول نداشتم و وقتی هم که عمل شد هرنی نیود و یه مجتمعی بود از بافت نرم و مش لوله شده با ترشحات چرکی. یه مریض فئو هم داشتیم که استاد خیلی تو مود عمل کردنش نبود و قرار شد فردا عمل بشه. همزمان با عمل هرنی من و جناب سرهنگ رفتیم یه کولکتومی کردیم و آناستوموز ( قبلاً توسط اساتید گوارش دولووله شده بود ) بعد از اون هم باز یه هرنی دیگه بود که باز استاد لاپاروسکوپی باز و آموزشی برای ما عمل فرمودن. در این اوضاع و احوال با خبر شدیم که یکی از سال بالایی ها نفر دوم بورد تخصصی شده بهش زنگ زدم که در دسترس نبود و بعداً خودش اومد اتاق عمل و گفت وزارت خونه بوده و بهش برای جایزه 500 تومن دادن. در آخر هم با ممل یه AVF گذاشتیم و بسی حال کردیم
امروز ازون روز های شلوغ بود. اول از همه دو تا برست داشتیم. و امروز تمرین خوبی برای دا یسکشن آگزیلا بود. یه دختر 17 ساله با فیبروآدنوم اومده بود که کلی هم گیر داد که حتما استاد رو ببینه. اینا که نموم شد چون هاروستی ها مثل اسرائیل ریختن تو اتاق عمل رفتیم اتاق عمل بالا و اونجا هم 3 تا عمل داشتیم اول از همه یه لیپوم پیشونی بود که تا لیدو زدم . حساسیت داد و باز معطل شدیم تا درستش کنن. بعدش یه فلگمون بود که سر و تهش معلوم نبود و بعد از اون هم یه هرنی اینسیژنال و در آخر هم فهمیدیم که یکی از مریضای ما که با نامه استاد هم اومده بوده بنا به دلایلی از یه بیمارستان دیگه سر درآورده
کشیک روز شنبه هیچ خبری نبود و روز یکشنبه هم اصلا روز ما نبود اولش که یه بستن کلستومی داشتیم که آزاد کردن این روده ها مثل آزاد سازی خرم شهر بود. ازون ور هم یه هرنی داشتیم که خیلی چین و چروک داشت و اصلا آناتومیش معلوم نبود. خلاصه با کمردرد اومدیم پاویون