امروز هم متاسفانه سزارینی برای ما وجود نداشت و ما همچنان مترصد این هستیم که یه سزارین دیگه بکنیم و داره این ماه هم تموم میشه و چند روز بیشتر نمونده
امروز خیلی روز خوبی بود. اولش که گفتن 3-4 تا سزارین داریم. بعدش فهمیدیم یکیش که مشکل قلبی داره و سریع باید تمومش کنن. پس قاعدتا به من نمی رسید بعدش گفتن که یکیشون اچ آی وی داره که اونم رزیدنت ارشدشون گفت نامردیه به شما بدیم و هر چی من خودمو کشتم اشکال نداره من راضیم به من گوش ندادن. تو این هاگیر واگیر اتند بی هوشی هم شده بود طرفدار من و هی به این رزیدنتای زنان تیکه مینداخت این بنده خدا 17 روزه اومده بهش ندادین. ازون ور هم فهمیدیم که این مریض بعدی که میاد سفارشیه . باز پیش خودم گفتم خوب امروز هم پس خبری نیست. که دیدم نه انگار حرفای اتند بی هوشی داره کار خودشو می کنه . تو این جر و بحثا خانم دکتر سال دو هم کاشف به عمل اومد که موقعی که من سال 1 بودم ایشون اینترن بوده و قرار بوده بیاد تو گروه جراحی که من رزیدنتش بودم و خلاصه آشنا درومدیم و خانم دکتر یه جورایی تو رودروایس حقشو داد به من و بالاخره ما هم یه سزارین انجام دادیم بچه یه دختر بود علت سزارین هم انگار پلی هیدروآمنیوس. خلاصه فردا ما قراره با شیرینی بریم اتاق عمل
امروز دوستان و همکاران محترم زنان یه مریض داشتن که امفالوسل تشخیص داده بودن و برای همین و یه سری علل دیگه که بنده حضور ذهن ندارم تندیکاسیون سزارین داشت. خلاصه انجام شد و آخرش چون نی نی مورد نظر NICU نداشت همه داشتن اینور اونور براش پذیرش میگرفتن. خلاصه این به اون میگفت اون به این. که سال 4شون برگشت گفت ( با خنده ) اصلاً رزیدنت جراحی باید پذیرش می گرفته و بنده هم عرض کردم خوب شما یه سِکشن به من بدین اونم قبوله و نتیجه این شد که ما یه ناهار به این جماعت بدیم تا اینا راضی بشن یه عمل به ما بدن..خداییش خودم که راضیم. حالا اگه این شانس ماست اصلا ازین به بعد دیگه خانم بارداری واسه سزارین نداریم
امروز رفتیم یه دونه سزارین دیدیم. بعدش رفتیم پیش دوستان جراح که ندا آمد « دکتر چرا بیکاری برو اون مریض هرنی که خوابیده رو عمل کن» البته دوستان خودشون در حال عمل کردن ویپل بودند. خلاصه رفتیم سر عمل و ساک هرنی که پیدا شد دیدم یکی از دوستان پرستار فرمودند که « دکتر شما چرا دستکش جی وایر (ضد ویروس) نمی پوشی» ما یه دفعه چشامون گرد شد گفتیم چرا ضد ویروس مگه...ندا آمد « دکتر این مریض هپاتیت سی داره مگه نمی دونستی که در همان لحظه ما چشمانمان از حدقه برون افتاد و داشتیم فکر می کردیم این هایی که این کار را با ما کردند آیا به روح اعتقاد دارند
امروز امتحان داشتیم و این 2-3 روز اخیر رو نرفتیم بخش محترم زنان و نشستیم خر زدیم. دیشبم که لیلة الامتحان بود و درست حسابی نخوابیدیم بعدشم تو این سوز و سرما رفتیم سر جلسه و ...الان چای گرم با اینترنت...
امروز رفتیم اتاق عمل و سر عمل دویتان زنان بودیم و یکی از عمل هاشون برداشتن رحم و تخمدان یه ترنس بود( یعنی یه خانومی بود که می خواست مرد بشه) خلاصه بعدش این وسطا دیدیم که استاد قدیمی تنهاست و یه هرنی اینسیژنال ( کوله سیستکتومی قبلی ) دارن ما هم رفتیم و تقریباً عمل به بنده رسید. خیلی وقت بود که دست به تیغ نشده بودیم و بسی حال بردیم.
خوب ما دوباره سروکلمون پیدا شد. این ماه بخش زنان هستیم . دیروز که تقریباً کارای اداریش رو انجام میدادیم و امروز هم رفتیم اتاق عمل که فرمودند باید با خانم دکتر فلانی که چیف رزیدنت زنان هست صحبت کنی و خودتو معرفی کنی. که متاسفانه ما خانم دکتر رو پیدا نکردیم و رفتیم پیش فلوی محترم. کلاً دو تا عمل رفتیم دیدیم و بعدشم رفتیم به دوستان جراحی سر زدیم و با استاد قدیم دیدوبازدید کردیم و استاد هم مؤکداً توصیه کردند که ما سزارین و کورتاژ رو ببینیم که بعداً خیلی به درد ما خواهد خورد که بنده هم سر تعظیم فرودآوردیم