روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

دوربین صدا و سیما

امروز کیسه صفرایی که روز شنبه کنسل شده بود رو بردیم اتاق عمل . و امروز هم روز استاد تازه وارد بود و ما خوش و خندان از اینکه قراره لاپاروسکوپی کنیم. رفتیم برش بالای ناف رو دادیم که یهو استاد تازه وارد اومد بالا سر ما و گفت دست نگه دارین استاد اعظم می خواد بیاد سر عمل. بعد من و سال دو همدیگه رو نگاه کردیم که این یعنی چی!!! که دیدیم استاد با یه سری فیلم بردار از صدا و سیما اومد تو اتاق عمل و .. .
خلاصه کلام یه دستگاهی رو اومدن راه اندازی کردن که گویا سال 88 ساخته بودنش به قول معروف هم همه چیشایرانی بود جز موتور های چند میلیونیش و مخلص کلام نقش دوربین نگه دار رو اجرا میکرد و رسما استاد تنها داشت عمل می کرد. ما همچنان با ابروانی گره کرده داشتیم ماجرا رو دنبال می کردیم که استاد نه گذاشت نه برداشت چش انداخت تو دوربین و گفت این آقایونی که میبینین اینجا با عصبانیت دارن عمل رو نگاه می کنن( منظورش من و سال دو بودیم) علتش اینه که این دستگاه داره کار این ها رو انجام میده و با حضور این دستگاه دیگه از عمل چیزی به اینا نمیرسه !!! یعنی این که میگن کارد بهش میزدی خونش در نمیومد ور بنده امروز با تمتم وجود لمس کردم...اینا به کنار یَک کیسه صفرای هلویی هم بود خداییش خیلی خوش دست بود. حروم شد

حسرت کیسه صفرا

اولین عمل امروز ما یه کیسه صفرای هلو بود که استاد اعظم با 3 تا پورت درش آوردن و ما با چشمانی حسرت بار نظاره کردیم. بعذ از اون یه برست داشتیم که لامپکتومی شد و دایسکشن آگزیلا و بعدشم یه کیسه صفرای دیگه که باز عمل شد و بعد از اون هم استاد رفت و ما رو سپردن به استاد جوون کولورکتال و ما هم از خدا خواسته یه هموروئید داشتیم که دادیم به دست استاد و بعد از اون هم یه مریض دیگه کیسه صفرا داشتیم که قرار شد بزاریمش برای 3شنبه

یاری رسانی

امروز می خواستم از بیمارستان برم بیرون که دیدم پاشا یه مریض GI bleeding داره میبره اتاق عمل. دس تنها بودم منم رفتم کمکش خیلی افتضاح بود خداییش. اومدم مثل جسد افتادم 

بازم بزوار

دیروز که کشیک بودم و دو تا مریض هم بیشتر نداشتیم یه دونه خانم جوون بود با انسداد ناقص که سی تی مریض رو ایمیل کردم برای استاد و نهایتا هم با تشخیص انسداد مکانیکی بردمش اتاق عمل و بزوار درومد یه دختر 19 ساله بود. یه هموروئید ترومبوزه هم داشتم امروزم که رفتیم جلسه موتالیتی موربیدیتی و یکی از اساتید با سابقه عفونی هم اومده بود

بازم کیسه صفرای بدقلق

صبح که از خواب بیدار شدم دیدم سال یکی ساعت 5 صبح 5 تا میس کال داره بهش زنگ زدم که دیدیم ای دل غافل مریض دیروزی انگار بازم خونریزی داره و خلاصه کاراش انجام شده بود و فعلا stable بود. بعدشم رفتیم مورنینگ و به استاد اعظم هم اطلاع دادیم که گفتن این دیگه اقدام جراحی نمیشه براش کرد و یه سری دستورات رو دادن تا احرا کنیم.تو برنامه مورنینگ امروز من قرار نبود مریضی رو معرفی کنم. بعد از معرفی دو تا دوستان یه دفعه ( چون وقت اضافه اومده بود) رییس جلسه که همانا رییس بخش فعلیه ماست گفتن که پاشو بیا اون مریض انسدادیه رو معرفی کن و بنده هم اصلا مریض رو آماده نکرده بودم و دیگه از حفظ گفتم و تمام شد.
بعدش رفتیم اتاق عمل و یه کله سیستیت حاد بود که به قصد لاپاروسکوپی رفتیم ولی خیلی چسبندگی داشت و وسطاش هم استاد جوون خودش اومد نشست پشت فرمون و نمیشد دیگه ... و بی خیال شدیم و بازش کردیم که نامرد بازش هم خیلی بد قلق بود. بعد از اون استاد دیگه کلا خودش داشت عمل میکرد و ما هم بیکار ندا اومد که مریض توده پستان خوابیده که من رفتم سر اون عمل و بعدم باز طبق معمول فروزن داستان کلی طول کشید ولی خدا رو شکر منفی درومد و بعد از اون هم دو تا شستشو دبریدمان داشتیم و تمام

ای بابا . . .

دیروز که یه مریض کیسه صفرا داشتیم انقدر چسبندگی و مصیبت داشت که بازش کردیم. امروزم که صبح فهمیدیم باز زیر آب این سال یک مارو زدن خالا این وسطا اسم استاد جوون رو هم نوشتن تو پرونده مریض . استاد جوون هم  اصرار که به من گفتن مریض مرده. ما هم هرچی گفتیم استاد اشتباهه مریض نمرده. استاد قبول نفرمودن و نتیجه این شد استاد بنده به همراه سال 1 و سال 2 رفتیم دفتر ریاست بعد دو تا سوال جواب کردیم دوباره از همون راه که رفته بودیم برگشتیم . یه توتال کولکتومی قرار بود بکنیم که قرار شد لاپاروسکوپی بشه. بعدشم که باز شد و تا اومدیم به خودمون بجنبیم هم استاد جدید هم اومد سر عمل و ما شدیم اکارتور کش و خلاصه تموم که شد دیگه ساعت شده بود 2 بعدازظهر و ...استاد بزرگ هم اون اتاق یه excisional bx داشتن که جواب فروزنش دقیقا 1 ساعت و 30 دقیقه طول کشید که استاد اعظم خیلی عصبانی شد. و حالا تو این هاگیر واگیر هم دیدیم درن مریض توتال کولکتومی خونیه و ....
دوباره بازش کردیم و نشون به اون نشون که هیچی هم پیدا نکردیم و من نمی دونم این 400- 500 سی سی خون از کجا اومد

روز امتحان

دیروز که کشیک بودم و دو تا مریض عملی داشتیم که یکی یه آقای مسن بود با پرفوراسیون معده که کنسر غیر قابل جراحی هم بود. بعد از اون هم یه آبسه داشتیم و امروز صبح هم که رفتیم امتحان دادیم و بعدش برگشتیم تو اورژانس یه هرنی نافی اومده بود که اینم عملش کردیم

قطع دوباره عضو

امروز هم یه آمپوتاسیون. مریضی بود که قبلا هم پاش رو آمپوته کرده بودیم البته زیر زانو امروز بالای زانو. 5 شنبه هم امتحان داریم به سلامتی البته 

خلوت

دیروز کلا یه هرنی داشتیم که اونم لاپاروسکوپی شد. البته به شیوه ای که ما تا کنون ندیده بودیم. امروز هم کلا یه توده chest wall داشتیم که سر مصرف داروی بیمار که همانا آسپرین باشد، داستانی داشتیم. کلاً خیلی عمل داریم

لاپاروسکوپی بعد از مدت ها

امروز بعد از مدت ها دست به لاپاروسکوپی شدم. به قول معروف هنوز با اون روز های اوج خودم فاصله دارم انگار ( آیکن کاپیتان تیم ملی ) . بد نبود و امیدوارم همچنان ادامه دار باشه. بعد از اون هم یه مریض رو که تو آی سی یو داشتیم آوردیم و براش ژژنوستومی گذاشتیم. در انتها نیز مریض گانگرن فورنیه رو باز آوردیم شستشو دادیم که خیلی زخمش خوب شده