رفتیم درمانگاه اونجا هم یه مریض رو به استاد معرفی کردیم اولش بیمار محترم گفت من جواب پاتولوژی ندارم. بعدش که ما شرح حالش رو به استاد گفتیم یه دفعه جواب پاتولوژی پیدا شد و قصد این بودکه ما ضایع بشیم که شدیم...
خلاصه امیدواریم این کشیک به سلامت طی بشه و بزارن ما تا صبح بخوابیم
آمین با رب العالمین
امروز ما دیر رسیدیم و کلا سر راند نبودیم و سرهنگ هم عصبانی بود از دست این دانشجو ها مثل اینکه زبون درازی کرده بودن. خلاصه رفتیم اتاق عمل و یه neck disection داشتیم که سر این هموستازش من بیچاره شدم و دست آخر هم مجبور شدم برای اطمینان بازش کنم و دوباره چک کنم. نزدیک امتحانم هست و درس نمی خونیم .
امروز اول صیح که رفتیم جلسه مرتالیتی و رییس گروه محترم بخش جراحی در این جلسه خیلی ارادت داشتن به دوستان جراح و در انتها هم دوستان داخلی به هم ارادت داشتن . بعدش رفتیم اتاق عمل و یه هرنی اینگوینال دو طرفه رو استاد لاپاروسکوپی کردن. بعدشم یه کیسه صفرا داشتیم که یکی از جراح هایی که از بلاد کفر اومده بودن هم جهت ارزیابی اومده بود سر عمل و استاد هم به ایشون ارادت داشتنو بعدشم یه مریض داشتیم با درد شکم . یه آقای مسنی بود که با تشخیص آپاندیس بازش کردیم و چون خیلی سخت بود به استاد پیوند گفتیم بیاد سر عمل ببینیه مریض رو که تا اومد و شرح حال دادیم چون دیروز هم با ممل عین این رو داشت. خندید و در رفت. بعدشم که سال یکی تولدش بود و رفته بود کیک خریده بود خوردیم و اومدیم لالا