دیروز تا ساعت 7 بازم ما تو اتاق عمل بودیم سهم بنده یه مریض کانسر معده بود که تا ما یه تیکشو رفتیم کار به جاهاب باریک رسید و استاد گفتن شما بزن خاکی خودش اومد تو عمل و بعدشم که فلوی محترم و ما کلا سماق می مکیدیم . یه ماستکتومی هم داشتیم که حالا اینو خداییش همشو من رفتم آخرشم مصل بدبختا پوست می دوختیم تموم نمی شد لامصب ... یه پورت هم در آوردیم ...بعدشم امروز دیدیم که مینیمال های ما رو یکی ازین نشریات هفتگی چاپ کرده خوشمان آمد ..البته قبلش اجازه گرفته بودن ..اومدیم پاویون یه دفعه گفتن فردا صبح باید لاگ بوکتونو تحویل بدین مثل الااااغ توش موندیم
صبح ساعت 4 ما رو بیدار کردن که مریض arrest کرده . ما هم بدو رفتیم بالا سر مریض ولی بعد از 40 دقیقه مریض expire شد . ما هم دست از پا دراز تر شروع کردیم به رفتن دیدیم سال یک بی هوشی شاکی داره میگه وقتی شما رزیدنت مقیم بی هوشی دارین چرا دوباره به سال یک زنگ میزنین . کلا این رزیدنته همیشه شاکیه .صبح هم که دوستان با زانو میومدم تو در بعد منو میدیدن که از خواب پریدم و با چهره متبسمی می فرمودن . اِ اِ اِ اِ...خواب بودی...پــَ نه پــَ
تا الان که یه دون مریضمون کد خورده بود که برگشت و هنوزم داره با مرگ دست و پنجه نرم میکنه . امروز یه حرکت انقلابی کردم تیم ملی البته برای جراح جماعت کار خاصی نیست . ولی من تا حالا برام پیش نیومده بود . و داستان این بود که یه مریض داشتیم 93 ساله که رگ نمی شد ازش گرفت و چون INR بالا هم داشت نمیشد براش CV line بزاریم و کت دانش هم کردیم از داخل قوزک پا که نشد . لذا ما از داخل زانو برشی زدیم و رگی را یافتیم و خیلی ازین حرکت ذوق وافر کردیم . کلاً دفعه اولیا حال میده.این عکسو ببینین آناتومی ورید های پاست
صبح که بیدار شدیم کیوون رو دیدیم قرار شد با هم و ممل و رضا بریم امتحان که ممل و رضا نیومدن ما با پارسا و کیوون دربست گرفتیم به سمت حوضه امتحان همچینم که رسیدیم امتحان شروع شد و در یه فضای کاملا دموکراتیک امتحان دادیم همه تو بغل همدیگه بودن ..خیلی خوب بود.لذت بردیم . کلا "وامرهم شورا بینهم "بود . بعدش وسطای جلسه به ما زنگ زدن که شما نمی خوای بخش رو ویزیت کنین که ما تازه یادمون افتاد اصلا بخش رو ندیدیم مثل قرقی بعد از امتحان اومدیم بیمارستان و دیدیم که استاد محترم در یک اقدام انقلابی خودشون ویزیت کردن و ما رو شرمنده خودشون کردن .بعدش رفتیم توموربرد و یه مریض معرفی کردیم و امروزم که آنکالیمو
دیشب که تا ساعت 2 و 30 صبح بیدار موندیم دنی رو هم نذاشتیم بخوابه دو تا مشاوره اورژانس براش گذاشتم یکیش که خیلی حالش خراب بود و اینتوبه شد و وصل به دستگاه امروزم که رفتیم درمانگاه یه 5- 60 تایی مریض اومده بود که ما یه دونه بیوپسی هم کردیم از شکم یه خانومی .توی مریضا یه آقای جوونی با خانومش اومده بود که به نظرم کانسر بیضه داشت . خیلی نگران بود . دلم خیلی سوخت خیلی جوون بود.....
فردا امتحان دارم .کمک ک ک ک ک ک ک ک ک
امروز آنکال بخشم تو خواب و بیداری بودم که موبایلم زنگ خورد گفتن مریض کد خورده مثل برق رفتم اونجا دیدم دنی وایساده داره CPR میکنه مریض یه پسر 15 ساله سرطانی بود که امروز عمل شده بود . 40 دقیقه ماساژ دادیم متاسفانه . . .
رفتیم اتاق عمل یه مریض داشتیم توده لگن با منشا معلوم نبود کجا بکن بکن بود و خلاصه با سلام و صلوات یه چیزی مثل هندونه درومد . بعد ازین یه BCT داشتیم وسطاش استاد گفتن از 10 نفری که امروز رفتن برای دفاع از پروپوزال خبر رسیده 7 نفر رد شده که ما چشامون گرد شد
بعدشم که یه تعبیه پورت بود که دوستمون رفت و ما بعدش اومدیم تو پاویون افتادیم ..