دیشب کشیک بودم نای نوشتن ندارم از یه طرف خستم از یه طرف خیلی حال کردم اول از همه بگم دیشب یه پسر با آپاندیسیت اومده بود که نگی گفت اینو تو باید عمل کنی و واقعا خیلی خوب آموزش میداد و شاید ٨٠ درصد کار رو من
خودم انجام دادم واقعا بهم چسبید بعد از اون هم یه مریض با دبریدمان وسیع داشتیم و بعدش هم یه آبسه پری آنال اومد فقط صبح ساعت ٣و ٤ یه مشاوره برای chest Tube بود که یه رزیدنت بی هوش بیهوشی حالمون رو گرفت مریض نه مشاوره داشت نه گرافی داشت بعدشم که من رفتم ببینمش بردنش اتاق عمل خلاصه حال ما رو اساسی گرفت امروزم که مریضا رو جمع می کردیم دیگه خیلی باحال شده بود ..یه جا من رفتم اتاق عمل کار داشتم سرهنگ گفت بمون صبحونه بخور بعد من تو همین حال داشتم با نگی حرف میزدم که دیدیم بـــــه سرهنگ برای بنده نون پنیر لقمه گرفته ..خداییش فکرشو بکن یه چند وقتیه سرهنگ بدجوری تحویل میگیره.یه گندی هم امروز صبح زدیم سرهنگ گفت درن یه مریض رو امروز صبح حتما بکشین قبل اینکه طولی بیاد خلاصه ما یادمون رفت و داشتیم با سرهنگ میرفتیم اورژانس که ماشین طولی رو که دیدیم ازم پرسید کشیدی گفتم نه و سریع زنگ زدم به اینترنم و آدرس دادم که برو فلان تخت رو درنش رو بکش بعدشم که چند دقیقه گذشت خودم رفتم بخش دیدم ای دل غافل داره درن یه تخته دیگه رو میکشه که یعنی کشیده بود گفتم این که بدبخت شدیم بدو بریم اصل کاری رو هم بکشیم تا طولی نیموده که از شانس گند ما موقع کشیدن طولی سررسید و دید .البته انگار که اتفاقی نیفتاده برخوردی نکرد ولی ما رفتیم گذاشتیم کف دست سرهنگ .که متاسفانه خیلی حالش گرفته شد بنده خدا
اقای دکتر خسته نباشین
راستی تو انترنت عکس اقای دکتر طولی رو دیدم فکر کنم ازاون دکترایی هست که توکارش جدیه خدابه شما رحم کنه
دوست عزیز این یه نام مستعاره
حالا شکر خدا پاشا جون استعفا داد به سلامتی؟
اقای دکترببخشید فضولی نباشه من راستشو گفتم ایشون مسئول بخش شماهستندمنم اسم کاملشو نگفتم وایشون اهل کوهدشت هستند میدونم حالا میگید چقدر تو فضولی ولی چیکار کنم یه حس کنجکاویه دیگه
سلام اقای دکتر.....
من کشته مرده ی کار شما هستم.
من شمکا رو با افتخار لینک می کنم و تا ابد می خونمتون.