روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

استعلاجی برای مجید

عصری رفتم خونه وکیل گیتارمو گذاشتم اونجا بعدش مجید محبی اومد دنبالم رفتیم خونشون یه ناهاری زدیم بعدشم اومدیم سمت بیمارستان که به صورت بامزه ای دو دفعه اشتباه رفتیم ...
واسه مجید یه استعلاجی هم دادیم ارتوپدا نوشتن و رفتیم برای گزارش بخش و بعدشم اتفاق خاصی نیفتاد

نظرات 2 + ارسال نظر
رومینا جمعه 8 بهمن 1389 ساعت 15:11 http://black-love.blogsky.com/

فکر میکنم من خیلی میرم رو مخت

آره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ببخشید دیگه اذیتت نمیکنم

شرمنده

هانیه شنبه 9 بهمن 1389 ساعت 00:46

سلام اقای دکتر من با فیلتر شکن به فیس بوک شما رفتم راستشو بگین اون عکس خودتونه اگه مال شماست چراعکس کاملتونو نذاشتین شما که خجالتی نبودین حسم میگه اون عکس خودتونه اخه یکمی به امیررضا شبیهین میدونم حالا میگین خوب معلومه مثل اینکه من داییشما!!!
یه چیزی بگم فکر کنم یکمی قدتونم کوتاست ناراحت نشین یه حدسه

بابا جادوگر

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.