امروز رفتیم اتاق عمل دو تا عمل برست داشتیم که بنده طبق معمول پوست رو زدم و با کاوی هم رفتیم یه فیبرآدنوم رو هم غلفتی درآورد ما دید زدیم بعدش رفتیم واسه مریضی که دیروز فوت شده بود (یه دختر تالاسمی که با شوک سپتیک فوت شد) گواهی فوت نوشتیم امروزم سرهنگ رفت این فرم های داتسه داپسه ..خلاصه نمی دونم اسمش چیه رفت واسه ما نمره گرفت از کاوی ...امروز تو اتاق عمل هم فهمیدیم که یکی از بچه های بیهوشی گیتار میزنه اومد و صحبتی و ..خلاصه رفتیم با هم یه دل سیر گیتاری هم زدیم و خلاصه صفا کردیم
سلام دکتر جون...
با خواندن خاطرات شما به نظرم میاید عمل برست خیلی بیشتر بقیه است به نظرم امده یا واقعا این طور است؟ من چون مادرم و خاله ام عمل کرده اند دوست دارم بدانم
بعد ازاینکه کلی وقت گذاشتم ووبلاگتو خوندم حداقل دو دقیقه وقت می گذاشتی جوابمو می نوشتی نه شکلک دراوری.
شاید هنوز هیچی نشده پول می خواهی حرف بزنی ؟
باز که شکلک دراوردی؟ نه مثل اینکه بدون پو ل حرف نمی زنی . خوب گذشتیم
حالا قابلی هم نداره ...مهمون باش...بی تعارف
نه بزرگ بشی چی بشی حالا که فعلا جوجه دکتری!!! آینده ات روشن است !..... از آن دکترهای برج ساز می شی ..........خدا به دور مادر