امروز که رفتیم اتاق عمل یه مریض کیسه صفرا داشتیم که بعلت مشکوک بودن به کنسر باز عمل شد و با احتمال خیلی قوی هم کنسر در میاد یه مریض دیگه هم داشتیم که اومده بود پورتوکت بزاره که من خودم برای بار اول بود که میدیدم بعدشم امروز سرهنگ سوهان آورده بود که با هم 3 تایی با نگی زدیم و امروزم که اینترن نداریمو به سلامتی فردا هم کشیک اورژانسیم تازشم امروز مشخص کردیم کهسال یکی ها بالاخره یه روز رو مشخص کنن که بشینیم کشیکای عید رو بریزیم
امروز یه عمل سنگین داشتیم یه جوونی بود که درگیری شریان براکیال داشت صبح رفتیم گرافی هاشو ریپورت کردیم و بعدشم رفتیم سر عملش با رب العالمین و ما هم مثل دفعه قبل دیگه اجازه نگرفتیم دست هم نشستیم و رفتیم یه گوشه وایسادیم و عمل رو نیگاه کردیم البته وسطاش چند دفعه هی اینور اونورمون فرستادن ..امروز یه خانومی هم برای تعبیه پورتوکت اومده بود یه پسر داشت ازین مردان آهنین خلاصه تخت هم نداشتیم خیلی مصیبت بود حالی این پسرش کنیم که کار مادرش فردا انجام میشه امروزم که آنکال نگی بود حسابی خوابیدیم
امروز که تا شب اتفاق خاصی نداشتیم شب با عمو پاشا رفتیم یه جایی یه رستوران سنتی تو آبان جنوبی یعنی بخوام آدرس بدم کریم خان بعد میرین تو آبان جنوبی کنار رستوران نایب اونجا به پیشنهاد پاشا یه سینی سنتی گرفتیم خیلی باحال بود تو این سینی هم کوبیده بود هم جوجه کباب بود هم سیب زمینی سرخ کرده بود هم دنده کباب بود کنارشم میرزاقاسمی و کشک بادمجون گذاشته بودن یعنی یه چیزی تو مایه های سوخت جت بود..دارم می ترکم
امروز صبح که اینترن ها اومدند و نمرشون رو گرفتن و فردا آخرین روزشونه به همشون 100 دادم.با سرهنگ مریضا رو دیدیم و بعدش من رفتم لپ تاپ سرهنگ رو درست کردم . براش آنتی ویروس ریختم و فلشش رو هم براش اسکن کردم از ICU هم زنگ زدن رفتیم گواهی فوت مریض رو نوشتیم بعدش رفتیم پاویون یه دفعه یه برف سنگین گرفت و ما تو همین برف رفتیم دیدن وکیل و بعدشم شب جهت ارائه گزارش برگشتیم و یه سر هم به لیلو مریض ICU زدیم و که آزمایشاتشم آماده نبود قرار شد بهمون اطلاع بدن و همین..
نشسته بودیم تو پاویون که زنگ زدن گفتن سرهنگ باهات کار داره رفتیم اتاق عمل شاکی بود که چرا رفتی ..میگم آخه گفتن جا کمه ما هم رفتیم میگه نه تو نباید میرفتی کم مونده دیوونه بشم از دست این جماعت یکی میگه برو یکی میگه بمون ..خلاصه این وسطا مجبور شدیم ICU مریض رو هم جور کنیم و این وسطا هم 5000 تومن پول چایی هم از ما گرفتن تو این هاگیر واگیر سرهنگ و نگی هم یه مجادله ای داشتن سر این که سرهنگ گفته بود شرح عمل رو نگی مهر کنه نگی مهر نکرده بود بعدش ما رفتیم گفتیم ما خوره عمل هستیم چرا با ما اینکارو میکنن نتیجه این شد که به پیشنهاد سرهنگ ما رفتیم سر عمل پیوند کبد از یه مرگ مغزی خیلی باحال بود آخراش ما دست هم شستیم و با اساتید یه چنتا کاری رو هم به ما سپردن در کل با حال بود بعدشم رفتیم مریضای ICU رو با سرهنگ و نگی دیدیم که یه چیزی گفتن شاخ درآوردم مریض آنوریسم آئورت رو بردن حموم تو حموم arrest تنفسی کرده بیچاره هنوز نصف سبیلش رو صورتش مونده بود انگار وقت نشده بود کامل اصلاح کنه در ضمن امروز از ما تقدیر هم شد با مهر معاون آموزشی بیمارستان دکتر امین
ادامه مطلب ...
یک ساعت دیگه از کشیکم باقی مونده یه مریض معتاد دارم مشکوک به آنوریسم اینگویناله و یکی دیگه که به بازوش چاقو خورده و مشکلی نداره دیشب یه دختر ۸ ساله رو آورده بودن که بهش تجاوز شده بود بچه خیلی ترسیده یود و اجازه معاینه نمیداد در حد یه معاینه معمولی مشکل خاصی نداشت ولی قرار شد زیر بیهوشی معاینه بشه الحمدلله بزنم به تخته کشیک خوبی بود .راستی برای اولین بار هم یه کات دان دیدیم یه خانومی بود که تست های انعقادیش مختل بود و نگی اومد کات دانش کرد و آزاد هم اونجا بود برای سوند گذاری مریضش اومده بود و کسب فیض کرد
امروز کشیکیم صبح که رفتیم راند مریضا الحمدلله ۳ تا از مریضا پانسمانشون عوض نشده بود که کلی از سرهنگ خجالت کشیدیم امروزم سرهنگ یه پنس سوزن گیر بهم داد تا تمرین کنم ..خداییش دمش گرم خیلی حال داد بعدش سرهنگ لپ تاپشو داد بهم که برنامه آکروبات ریدر رو براش ریختم و بعدشم رفتیم درمانگاه که وسطاش چون اینترن هم نداشتیم و استاژرها هم رفته بودن امتحان بدن خسته شدیم و بعدشم که اومدیم پاوییون و تا حالا که خبر خاصی از اورژانس نیست امیدوارم آرامش قبل طوفان نباشه