امروز صبح رفتیم مورنینگ وسطاش داشتم با ممل صحبت میکردم که استاد لاپاروسکوپی که جلسه رو اداره میکرد بر گشت از سر جلسه داد زد دکتر فلانی چقدر به مریض سرم دادیم ما هم که داشتیم با ممل حرف میزدیم یک کلمه نفهمیده بودیم خودمون رو پشت سر نفر جلویی قایم کردیم که باز ندا امد دکتر فلانی رزیدنت جراحی با شما هستم تو این فاصله هی ممل میگفت ۵تا ۶لیتر که ما دیدیم اگه بگیم دیگه خیلی ضایع بازیه و گفتم ببخشین من حواسم نبود استاد هم فرمودند گوش بدین و ما بدجوری جلوی خلق الله ضایع شدیم ..امروز هم که کشیک هستیم و تا الان یه مورد آمپوتاسیون پا داریم تو اورژانس تا صبح خدا به خیر کنه
ضایع شدنت باحال بود
... کجای خیلی دلم برای خاطراتت تنگ شده...
معمولا همه تو دوران تحصیلشون از ابن ماجراها دارن.
غصه نخور.
آخی چه جالب