امروز کشیک اورژانس هستم یه مریض ترومایی با امداد هوایی داشتیم که مرگ مغزی بود سر همین مریض تو اتاق عمل من و سرهنگ با ارتوپدا و بی هوشیا جر و بحثمون شد . یه CHEST TUBE هم گذاشتیم ولی نهایتا مریض expire شد . یه خانم تو اورژانس دارم هرنی اینگویناله با دیتبند از زندان آوردنش . فعلا هم گوش شیطون کر مریض بد حال ندارم
بدون کمک دیکشنری تخصصی پزشکی یه چیزایی دستگیرم شد.سخت بود ولی شد.
اقای دکتر راستیتش قبل از خوندن وبلاگتون اصلا فکر نمیکردم تو اتاق عمل !بین شماها که مثلا تحصیل کرده های مملکتید اینقدر جرو بحث پیش بیاد
خجالتم خوب چیزیه! مگه نه...
یه وقتی خیلی دوست داشتم پزشکی بخونم اما نشد
حالا می بینم این که نشد بهترین اتفاق زندگیم بود
آدم له میشه زیر بار این همه اتفاقای سخت که هر روز تکرار میشن
تازه این که همه زندگی آدم نیست فقط مربوط به کاره
بدبختی های زندگی آدم سر جاشه
من بودم اول خودم expire میشدم