روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

بی تختی

امروز یه مریض داشتیم که قرار بود لاپاروسکوپی بشه و بنده نقش فیلم بردار رو داشتم واسه بار اولم کارم بد نبود . خلاصه وسطاش کمردرد گرفتم داشتم میمردم که سرهنگ به دادمون رسید و بنده آف شدم . اومدم پاویون بخوابیم دیدم یکی از تختامونو بردن حالا شدیم 4 تا رزیدنت 2 تا تخت ای خدااااا

راستی امروز ازین استاد از آمریگا برگشتمون خیلی خوشم اومد سر عمل بودیم یه چیزی به ذهنم رسید بهش گفتم ..یه کم فکر کرد گفت حق با شماست و کاری که من گفتم رو انجام داد

نظرات 3 + ارسال نظر
جوجو پنج‌شنبه 3 شهریور 1390 ساعت 01:29

شلام دکی ژون
خف دو نفل لو بکشین تا مشکلا حل شه شما که جلاحین کالی بلاتون نداله
یه کال دیگه هم می تونید انجام بدین
۱)پوشک بنداژین
۲)سنگ گاغذ قیچی
۳)هیچکدام
۴)گزینه ۱و۲
واقعا
حبه انگول

سویل پنج‌شنبه 3 شهریور 1390 ساعت 01:54 http://roozegaresevil.mihanblog.com

وقتی بی تخت شدید و نیازشدید به خواب داشتید خودتون رو بزنید به مریضی یه تخت مریض خالی کنید برید بخوابید نهایت یه order هم برای خودتون مینویسید
حس خوبیه که یه استاد باتجربه بحرف دانشجوش عمل کنه یه حسی شبیه یه لحظه بال در آوردن

dentist پنج‌شنبه 3 شهریور 1390 ساعت 03:55

حتما سال یکیا تختتونو دزدیدن

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.