امروز یه عمل معده داشتیم یه هرنی با 2 تا همروئید وسطای عمل معده باخبر شدیم مریض تو اورژانس عملیه و همه حالشون بد شد چونکه دوستان همکار بیهوشی و پرسنل محترم اتاق عمل می خواستن زود برن خونشون که این خبر رسید ما هم از سر عمل آف شدیم که بریم دنبال آماده کردن مریض همه کاراشو کردیم بعد که نوبت رضایت گرفتن رسید پسرش گفت من رضایت نمیدم . خلاصه هر چی براش توضیح دادیم به خرجش نرفت ...احتمالا تا فردا صبح مریض در قید حیات نیست ..امروزم سرهنگ رفت مرخصی تا 1 شنبه نمیاد
عجب آدمایی....خوب رضایت میداد الان از اینکه باعث مرگ پدرش شده باید تا آخرعمرش با عذاب وجدان زندگی کنه من که جای پدرش بودم هرشب میومدم تو خوابش نمیزاشتم یه شب راحت بخوابه پسر(حرفای بدبد).....
مگه آقای پدر برای چی باید عمل می کرد که رضایت نداد؟؟؟؟؟؟؟
احتمالا روده هاش به قول معروف سیاه شده بودن
می گم دکتر درسته که من کم تخصص تر از این حرفام که تو کار بزرگ ترا دخالت کنم ولی اگه نگم انوقت حرفه تو گلوم گیر می کنه و غده می شه پس با اجازه . اول این که درسته که همه ی پزشکا قسم خوردن جون مریضا رو به هر نحوی که شده نجات بدن ولی تا وقتی که خود طرف و یا همراهاش اجازه ندن دکتره کاری نمی تونه انجام بده خوب پس چرا دکتره اول رضایت رو نمی گیره و بعد دنبال آماده کردن مریض و اتاق عمل و ... نمی ره که الکی وقتش هدر نره و خودشو خسته نکنه اخه خیلی زور داره که همه کارا ردیف شه ( تازه با اون همه سختی و به این ور و اون ور زنگ زدن و ...) بعدش یهو مریض بگه نمی خوام عمل کنید چون تو چند تا دیگه از پستاتون هم دیدم که بازم این طوری شده بود و دوم اینکه قبول دارید که واکنش ادما در برابر ترس متفاوته این شما و همکاراتون و استاداتون هستید که به شیوه ی جراحیتون ایمان دارید و 100% تضمین می کنید که عمل با موفقیت انجام می شه و حرفتونم درسته و روزانه حداقل 3 تا از این نوع عمل رو با موفقیت انجام می دید و مریضا از عملاشون راضی بودند ولی همراه مریض اونقدر وحشت داره که قدرت تجزیه و تحلیل رو از دست داده و نمی تونه درست تصمیم بگیره و سوم اینکه مگه تو بخش های جراحی یه روانشناس نیست که تو این جور مواقع که مریض و همراهاش هنگ کردن با اونا سروکله بزنه و اونا رو سر عقل بیاره که جراحا بازم با تموم کاراشون بازم باید خودشون سروکله بزنن و الاف بشن
متاسفانه این مشکلات حل نشدنیست
روان شناس س س س س
دست به مریض بخوای بزنی باید رضایت بده ..بجز مریضی که مثلا همراهی نداره و در حال مرگه
چرا این روزا کم مینویسی؟؟؟؟نکنه کمتر زندگی میکنی؟؟ !!!!!!عجب جمله ای.....ای کاش میشد واقعا کمتر زندگی کرد...خدا بیامرزه دکتر شریعتی رو:دنیا نگه دار میخوام پیاده شم........
میدونی یه قانون پست و انکارناپذیر تو دنیا حاکمه و اونم اینه که خدا ب کسایی ک تیپ و قیافه میده شانس نمیده!!!!!!!!!هیش کی نمیتونه این موضوع روانکار کنه.....باور نداری یه نیگا ب دور وبرت بکن!!!!!!!!!
این همه تبعیض تو دنیا واس چیه؟؟؟؟
از این خوشت میاد؟؟جملات رایج تو اتاق عمله...چرا فقط خاطره مینویسی؟؟؟همچین چیزایی هم بنویس تو وبلاگت..جالب میشه...
• منظورت چیه که باید پای چپشو می بریدیم؟!• فوراً اون تیکه گوشت رو برگردون!
• صبر کن ببینم! اگه این طحالشه، پس اون چی بود؟!
• اوه! زود دوباره همه ی بخیه ها رو باز کنین. یکی از پنس ها کمه
• فوراً یه عکس از این زاویه بگیر. این یکی از عجایب خلقته!
• بهتره این تیکه رو نگه داریم. ممکنه برای تشریح به درد بخوره!
• ولی کتاب من اینجوری نمی گه! کتاب تو چاپ چندمه؟!
• می دونی؟ پول خیلی هنگفتی میشه توی تجارت کلیه به جیب زد. اوه! اینجا رو! این آقا یه کلیه اضافه داره!
• میشه قلبش رو یه مدت از تپیدن بندازی؟ تمرکزم رو به هم می زنه!
• می دونستی این مریض خودشو یک میلیون دلار بیمه ی عمر کرده؟ الان زنش تلفن زد و گفت !!
• اشکالی نداره. همون قیچی رو بده. کف زمین رو که تمیز کردن. نه؟!
• یادته بخش تشریح می گفت حاضره ۱۰۰۰ دلار برای یه جسد تر و تمیز بده؟!
• چی؟! منظورت چیه که اینو واسه عمل نیاورده بودن؟!
• این مریض بیچاره اگه اشتباه نکنم زن و بچه داره. نه؟!
• پرستار نگاه کن ببین این آقا برای اهدای عضو ثبت نام کرده بوده یا نه؟!
• خدای من! منظورت چیه که ازش برای قبول مسئولیت مرگ امضا نگرفتین؟!
• چیه؟ چرا اینطوری نگاه می کنین؟! تا حالا ندیدین یه دانشجو اینجا جراحی کنه؟!
• من که نمی دونم این چه عضویه! ولی به هر حال زود بذارش وسط بسته یخ!
• پس بچه کو؟! مگه مریضو برای سزارین نیاورده بودن؟! اینجا اتاق عمل شماره چنده؟!
• مطمئنی که بعداً ازمون شکایت نمی کنه؟!
سویل
بله روان شناس س س س س که با همراهاش حرف بزنه و مخشون رو بتکونه که راضی بشن مریض بیچارشون زجر نکشه و عمل بشه
(دست به مریض بخوای بزنی باید رضایت بده ) بابا من گفتم چرا اول رضایت نامه رو نمی گیرید بعدش نمی رید دنبال راست و ریس کردن اتاق عمل که اگه طرف رضایت نداد بی خودی وقتتون تلف نشه همین دکتر ظاهرا" خیلی خسته اید حرفامو چپلکی خوندید حالا هنوزم حالش بده ؟ عملی نشد ؟
سلام امیدوارم همیشه پر انرژی و شاد باشید.شاید سوالم خیلی منطقی نباشه ولی هرچه فکرکردم دیدم پرسیدنش بهتره.من امسال دارم واسه رزیدنتی میخونمٍ،،، صبحی اومدم یه سر به خانه پزشک بزنم که اتفاقی چشمم به اسم وبلاگتون خورد.و با اجازه از صبح درس رو تعطیل کردیم نشستیم به وبلاگ خونی!!! ولی دیدم خیلی داره طول می کشه به خودم گفتم در دیزی بازه حیای گربه کیلو چنده ،،،،،،،،
خلاصه غرض ( نمی دونم غرضه یا قرضه یا ،،،،!!!!!!!!!) از مزاحمت و پر حرفی....من برای اولین بار پارسال امتحان دادم وو3 ماه خوندم یعنی بعد از راحت شدن از دوران اسیری طرح، 3 ماه وقت داشتم که البته روزها کمی تا قسمتی خوندم و رتبه ام شد 2931 با اعتماد به نفس کامل انتخاب رشته کردم و فقط زدم چشم و پوست !! گفتم خدا رو چه دیدی شاید یه دفعه از دستشون در رفت و ما هم شانسی در این آشفته بازار قبول شدیم که صد البته که نشدیم!! حالا سوالم اینه من در اینترنی خوره بخش جراحی بودم، قزوین درس خوندم که اورژانسش واقعا شلوغه و از رزیدنت اورژانس و،،، خبری نیست خلاصه که همه کارها با رزیدنتهای محترم جراخی هست و همیشه کلی کار های ا نجام نشده ،من هم از خدا خواسته بودم سوچور های خفن میزدم و چست تیوپ هم میگذاشتم البته همیشه مدیون آقای دکتر حصاری هستم که اینها رو بهم یاد داد.الان هم هر چند تو ذهنم فکر میکنم پوست و چشم بهتره البته اگه فقط واسه از ما بهترون نباشن!! ولی هنوز ته دلم حتی با شنیدن یا دیدن اسم جراحی به وجد میام حالا موندم که عاشق کار عملی جراحی و رویاپردازی در مورد این رشته ، باعث میشه که مطمین باشم که این رشته رشته مورد علاقه منه؟ البته حالا زوده ،، یکی نیست بگه بشین بخون ببین اصلا امسال مجاز میشی ؟!! ولی چون چشمم به وبلاگتون خورد با خودم گفتم بپرس که حالا وقتشه ،،،،،،چقدر سخن پراکنی کردم ،، هر روزتون پر از جراحی باشه،،،