دیروز یه مریض کراکی داشتیم که با شیشه دستش رو زده بود بعد خون همینجوری جت میکرد بیرون خلاصه بردیمش اتاق عمل و یه رگ از پاش قرض گرفتیم وصله پینه کردیم . بیچاره زنش بنده خدا خیلی استرس کشید همش داشت دعا میکرد گریه میکرد وقتی گفتیم که دستش ممکنه بمونه خیلی خوشحال شد
دیروز که کلا کشیک خوبی بود امروزم رفتیم اتاق عمل اول صبح استاد کولورکتال منو سرهنگ رو صدا کرد برد تو اتاق بعدش به هر کدوممنون یه 10000تومنی داد به عنوان عیدی خیلی حال داد بعدشم من رفتم با استاد یه استئمی رو بستیم و باحالش این بود که لوکال رفتیم و اولش اتند ی هوشی گفت یه تانکر لیدوکائین می خوایم !!! امروز یه core niddle biopsy کردم که این مریضه وسطش هی غرولند میکرد هرچی بهش میگفتم خانم من فقط دارم سوزن میزنم باز میگفت دکتر کم بردارآخرشم یه مریض با کیست اومد کنار گوشش که مریض عاطی بود به من گفتن برم خیلی خفن بود دست تنها خیلی سخت بود وسطاش عاطی اومد کمکم ولی کیسته پاره شد مثل بقیه مواقع که قُلپی میزد بیرون حال نداد .فردا هم میخوام برم با دوستان بیرون در ارتفاعات حالی ببریم
امروز یه مریض داشتیم که قرار بود لاپاروسکوپی بشه و بنده نقش فیلم بردار رو داشتم واسه بار اولم کارم بد نبود . خلاصه وسطاش کمردرد گرفتم داشتم میمردم که سرهنگ به دادمون رسید و بنده آف شدم . اومدم پاویون بخوابیم دیدم یکی از تختامونو بردن حالا شدیم 4 تا رزیدنت 2 تا تخت ای خدااااا
راستی امروز ازین استاد از آمریگا برگشتمون خیلی خوشم اومد سر عمل بودیم یه چیزی به ذهنم رسید بهش گفتم ..یه کم فکر کرد گفت حق با شماست و کاری که من گفتم رو انجام داد