روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

مریض سفارشی

امروز یه مریض سفارشی داشتیم دیگه بلایی نبود که سر این نیاد . از اول که نتونستیم براش سوند بزاریم اورولوژیست ها هم اومدن نتونستن قرار شد سوپراپوبیک بزاریم که استاد گفت نه ولش کنین و عمل شروع شد بعدش که فهمیدیم آنتی بیوتیکش رو نزدن .آخر عمل هم نزدیک بود از روی تخت بیفته پایین . البته خدا رو شکر امروز یک همه چی تموم شد . و البته امروز نه ما شکم باز کردیم نه دادن به ما که ببندیم

نظرات 1 + ارسال نظر
آریاناز یکشنبه 8 آبان 1390 ساعت 19:24

خوب این مریضه بخت برگشته کجاش سفارشی بود شما که هر بلایی تونستید سرش آوردید که مثلا" خوبش کنین آهان یعنی یکی سفارش کرده بود که هر بلایی که بلدید سرش بیارید؟؟؟
مریض داشت از رو تخت میافتاد زمین ؟؟؟ مگه روی تخت به غیر از مریض کسه دیگه ای هم می خوابه ؟؟؟ نکنه استاد لبه تخت می شینه و جراحی می کنه؟؟ وووووییییییی یاد اون پستی که صدتا دست با هم تجهیزات پزشکی دستشون بود افتادم بعد حالا این دستها چه طوری اون مریض رو گرفتن ؟؟؟ با همون سوزن و چاقو ... گرفتنش پس بی خود نیس که جراحای خیلی قدیمی میگن تا می تونید سعی کنید بیماریتون رو با راه هایی به غیر از جراحی درمان کنید
ولی اشکال نداره آشپز که چند تا شد آش یا شور میشه یا بی نمک حالا این همون قضیه ی جراحی امروزتون بود

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.