از امرزو به مدت ۱ هفته ما کارگاه روش تحقیق داریم و کلا خیلی باحال ساعت ۹ میریم کلاس ساعت ۱۲-۱۳ هم کلاس تمومه . و تو این یه هفته هم بنده از اتاق عمل حذف هستم و کسی کاری به کار ما نداره
دیشب که کشیکمون به خیر گذشت و خبری نبود ممل مسئول مشاوره ها بود بعد ور دل من نشسته بود اینترنت بازی میکرد یَک حرصم درومده بود که نگو منم گذاشتم ساعت 2 صبح که داشت می خوابید بهش زنگ زدم با کلی فحش به این ور و اون ور رفت طرف موبایلش که الان چه موقع مشاوره دادنه که بعد دید منمو ....بگذریم ..
صبح هم که رفتیم اتاق عمل با چیف رفتیم سر عمل لاپاروسکوپی که خیلی بد بود و اگه استاد به دادمون نرسیده بود معلوم نبود تا کی طول میکشید . بعدش من رفتم یه لیپوم رو از پای یه مریض در آوردم جالبه اتند بیهوشی میخواست این بیچاره رو اسپاینال کنه هی من میگم بابا نیاز نداره لوکال میرم آخرش استاد خودمون اومد گیر داد نه این نیاز نداره ما هم لوکال رفتیم و خلاص ...
الانم که باید برم بشینم درس بخونم فردا امتحان دارم
ای خدا لعنتتون کنه ...
این جمعه ما رو اینجوری خراب کردین . من بدبخت چه گناهی کردم گیر دو تا آدم دودر افتادم . این از صبح که بخش رو ندیدن . مریض دیشب رو نمیان عمل کنن باید صبح ببریم که هنوزم یکیشون مونده . اینم از دیشب که برای یه کات دان بچه کلی بامبول در میاره من باید نقش تلفنچی رو بازی کنم باید سر یه شالدون با رزیدنت رادیولوژی داد و بیداد را بندازم . ای خدا آخه اینم شد شانس . مثلا سال 2 شدیم که کارمون کمتر شه بدتر شد
ادامه مطلب ...
امروز با اینکه روز اورژانسمون بود صبح یه مریض الکتیو بردیم اتاق عمل که کیسه صفرا بود و بروش لاپاروسکوپی عمل شد . درمانگاه هم که بچه های بالا نیومده بودن من و مممل با اینترنا و استاژرها میدیدیم . تا الانم اورژانس خبری نبود الان که من رفتم دیدم یه آبسه پری آنال یه زخم معده سوراخیده و یه آپاندیس اومده تو اورژانس به عبارتی خواب بی خواب ..خودمونیم عجب پا قدمی دارم من