روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

دستکش ضد ویروسم آرزوست

یه عمل برست فرعی داشتیم که من و چیف جدید رفتیم سمت چپ که دوختنش به من افتاد خیلی خوب درومد و سمت راست که به چیف افتاد موقع سوچور جالب نبود استاد هم اومد به خانم چیف متذکر شد که بازش کن دوباره بزن که به مزاق چیف زیاد خوش نیامد . بعدش ما مجبور شدیم بریم سراغ عمل یه مریض همه چی مثبت از ایدز گرفته تا هپاتیت سی حالا اینا به کنار اومدن به کمک من دستکش ضد ویروس میدن به من ندادن میگم لامصبا من جراحم به منم بدین میگن اینا مال پرستاراست چشتون دراد به مریض بگین بخره میگم بابا پول نداره وگرنه که می خرید به خرجشون نمیره که نمیره . خلاصه دو تا دستکش پوشیدم با سلام و صلوات عمل رو شروع کردیم الحمدلله خون و خون ریزی نداشتیم مریض هم second look بود آناستوموزمون خوب بود یه جا در حال سوراخ شدن بود که به دستور استاد گرفتیمش و بعدشم امنتوم گذاشتیم روش و شستیم و دوختیم و به خیر گذشت بعدشم از استاد اجازه گرفتیم اومدیم رفتیم دنبال کارای پروپوزال . که هنوز ختم به خیر نشده 
نظرات 11 + ارسال نظر
ژاویز(اشک هیزم) یکشنبه 20 فروردین 1391 ساعت 20:14

می گماااا اون از دیس فلزی خوشگل سالاد ناهار - اون از مرغ نپخته ی ناهار - اون از صبحونه ی جیره بندی شده اش که هیچی به هیچ کس نمیرسه - اون از تخت های زیاد پاویون که از تعدادشون آدم نمیدونه رو کدوم یکی یه دقه استراحت کنه- اون هم از پتوهای سوراخ سوراخش چه قدر هوای جماعت دکتراشونو دارن آدم حظ می کنه
ببینم بیمارستانا زیر نظر پادگان یا سرباز خونه نیس؟ چه طور تا جعبه ی کلنکس اتاق رو حساب نکنن نمیذارن مراجعه کننده بستری بشه ولی واسه خاطره یه دستکش 50 تومنی میگن مسئولیتش به عهده خود جراحه که با همراه صحبت کنه کلا" جماعت مظلوم گیر آوردن
جالبیشم اینه که بزنم به تخته دکترا عموما" خوب می مونن و انگار نه انگار این همه رو اعصابشون پیاده روی شده اصلا" پیر نمیشن هیچ - تو این همه فشار تازه به قول خودتون ماشالاه سایز هم میشن

lمریم یکشنبه 20 فروردین 1391 ساعت 22:56

سلام دکتر یک بارم آمدن قشر پرستارو تحویل بگیرن حسودی نکن ولی الحق که ظلم بزرگی بهتون میکنن.راستی وبلاگ وب نوشته های یک جراحم مال شماست .؟.دکتر واسه رفرنس نویسی پروپوزالتون حتما از برنامه end note استفاده کن خیلی جلو میوفتین .مخلص هرچی دکتر بامرام

این نرم افزار چی کار می کنه

الهه یکشنبه 20 فروردین 1391 ساعت 23:16

سلام.
با خوندن این مطلب یه حس بدی به ادم دست میده.اینکه شما بدون دستکش و کمکتون با دستکش سر عمل حاضر میشه ...اصلا منصفانه نیست.ببخشید ا پول اون دستکش هم بالاخره با اون مریض حساب میشه وجزئ وسایله مورد استفاده برای بیمار محسوب میشه.اینکه شما قبول میکنی بری سر عمل به اینصورت غیر منصفانست و غیر منطقی.شما هم باید پا فشاری کنید که بعضی موارد باید رعایت بشه و این نشه یه روتین.حالا اون مریض نداره پول بده ...چطور پول مواد مصرفیش رو میتونه جور کنه ..حالا مخارجش ۱۰۰ تومان بالا پایین.(منظورم خصومت با بیمارای معتاد نیستا)چرا شما بگذری ...وقتی روتین بشه تو اتاق عمل باید شما هم دستکش ضد ویروس دست کنی و بعدن به پای تجهیزات مصرفی بیمار بره..بیمارستان یاد میگیره یا از حق خودش بگذره یا اینکه در آخر مددکاری مجبور میشه کنار بیاد و کمی بهش تخفیف بدن...نا اینکه شما بری قبل عمل به مریضی که وضعیتش اینه و خودشم منتظر اینه که بهش تخفیف بدن بگی آقا شما هزینه دستکشو داری یا نه...خوب معلومه اونم از خدا خواسته میگه نه...

رکسانا یکشنبه 20 فروردین 1391 ساعت 23:17 http://iranbanooo.blogsky.com

خیلی استرس داشتین.میدرکم

پزشک خانواده دوشنبه 21 فروردین 1391 ساعت 00:10

دکتر جان میدونم این کار جالبی نیست واسه شما که وقت سر خاروندن تو بیمارستان ندارید ، ولی من تجربشو دارم:

تو بخش زنان ما از زندان واسه NVD زیاد مریض می خوابید (که البته همه چی + بودن شکر خدا و اصلا نکته منفی نداشتن!!!) همراهشون پشت در لیبر عموما یه سرباز اقا، یا ندرتا خدمه خانم زندان داخل اتاق بود.
همیشه سر اینا دعوای وحشتناکی بین اینترنا،سال 1 ، 2 و حتی 3 واسه جلو رفتن و گرفتن زایمان و سوچور اپی بود....چون دستکش نبود!!
من دیدم که اینترنی زنانم هر روز جنگ و دعواست.
رفتم پیش رییس بیمارستان بعد از کلی صحبت کردن ، راضی شد و بهم برگه داد و رفتم داروخونه سفارش 10 جفت دستکش رو دادم و فاکتورشو بردم مددکاریو 2روز بعدش تحویل گرفتم.
و تمامشو گذاشتم تو قفسه مخدر ها تو بخش زنان و تو 2 ماه اینترنیم حسابی حواسم بود که یه دفعه غیب نشن...
و به رزیدنتا و اینترنا هم اندیکاسیون های استفاده از این طلای پلاستیکی گفته شد....

خلاصه از اون روز یه ذره دعواها و جیغ زدن ها و اعصاب خوردی های بخش زنان ما کمتر شد ....

سویل دوشنبه 21 فروردین 1391 ساعت 00:22 http://roozegaresevil.mihanblog.com/

از زمان بو علی سینا نقلِ که میگن:
گر تو خواهی پروپوزال رزیدنتی ختم به خیر شود ،شیرینی بعد از دفاعش فراموش نشود...

انترن ماه 10 دوشنبه 21 فروردین 1391 ساعت 18:58

اولا سال نوتون مبارک
راستی دکتر شما هم با من موافقید که بهترین دوران همین دوران یادگرفتنه حالا تو هر مقطعی
الان که دارم به طرح نزدیک میشم استرس بدی گرفتم

شیوا دوشنبه 21 فروردین 1391 ساعت 23:31 http://shparsa.blogsky.com

جای دیگه نظرمو گفتم !!

اصولا شما خونه هم میری ؟!!

مریم سه‌شنبه 22 فروردین 1391 ساعت 01:07

پروپوزالو که نوشتین آخر کار تازه یادشون میفته بگن رفرنسارو باید به شیوه ونکور بنویسید وشما باید بشینین تمام رفرنسارو کپی وپیس کنید که وحشتناک وقتتونو میگیره این نرم افزارو که نصب کنی تمام این کارارو میکنی وهر رفرنسی که پیدا کردین فوری میفرسته داخل کتابخونه وشما راحت ازش استفاده میکنید

کهکشان سه‌شنبه 22 فروردین 1391 ساعت 07:56

سلام
سال نوتون مبارک

نرم افزار end note رفرنس های آخر رو خودش درست می نویسه و مرتب می کنه و...
دیگه نمی خواد خودتون به طور دستی این عمل شاق و طاقت فرسا رو انجام بدین!

موفق و سلامت باشین

ماما مهربون پنج‌شنبه 24 فروردین 1391 ساعت 22:14 http://midwife40.blogfa.com

اخییییییی چه طفلی
اخه چرا به شما ظلم میکنن؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.