روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

مریض 200 کیلویی

4شنبه قبلی یه مریض آپاندیسیت داشتیم خدا نصیب گرگ بیابونش بکنه 200 کیلو بود بعدش یه آپاندیسیت هم داشت تا ناف کبدش رفته بود . یعنی دیگه کم مونده بود بشینم گریه کنم . این زنانی ها هم که دستشون درد نکنه پشت سر هم مشاوره . 4 و 30 دقیقه صبح خوابیدیم تا 6 و 30 بعدش رفتیم ژورنال و مقاله ارائه کردیم که اونم بماند که چقدر گند زدیم . کلا تو خواب حرف میزدم .بعدشم رفتیم یکی از مریضای استاد " آخر وقتیان" رو تو تومور بورد معرفی کردیم

نظرات 3 + ارسال نظر
homa جمعه 5 خرداد 1391 ساعت 19:35 http://www.myyydayyy.blogfa.com


200 کیلو!!!!!!!!!!!!!!!

پزشک خانواده شنبه 6 خرداد 1391 ساعت 00:07

دکتر بیچاره سال یکیتون.
فکر کنم هر چی ابدومن رو سوچور میزده ؛ این لایه ها به هم نمی رسیده.

رفیق شنبه 6 خرداد 1391 ساعت 14:48

خسته نباشید دکتر
:-)

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.