روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

در حق ما می خواستن ظلم کنن

امروز اول از همه یه عمل تیروئیدکتومی داشتیم با استاد آرشیتکت ، که علیرغم تصور یه جاهاییش رو به ما هم دادن ولی کلا از پِلَنِ عمل خوشم نیومد . بعدش یه بازسازی برست داشتیم با خانم دکتر خوبه که اومدیم سر عمل نقاشیاش پاک شده بود بنده خدا سر درگم شده بود سر عمل . بعدشم که یه برداشتن لنف نود بود . از یه طرف دیگه امروز داشتن برای ژورنال برنامه ریزی میکردن قرار شد گرئه فعلی ما بده که چون ما داده بودیم از منشی ریییس بخش تا خانوم دکتر خوبه کلی بحث و حرف و حدیث و نهایتا هم قرعه کشی کردیم تا گروه بعدی پیدا کنن . خداییش فک کن ما دو بار مقاله بدیم بعد 2 تا گروه دیگه هستن که اصلا نداده باشن . با شکری و مهری هم سر این داستان مسجد نشستیم کلی حرف زدیم که ازین پس هواسمون باشه
یعنی خودم هلاک این رمزی نوشتنمم

نظرات 5 + ارسال نظر
سانتاماریا سه‌شنبه 17 مرداد 1391 ساعت 22:42

دکتر جون ما هم هلاک این رمزی نوشتن خط آخر شدیم

masi چهارشنبه 18 مرداد 1391 ساعت 17:00 http://www.yasyas-66.blogfa.com

دکتر جون اگه اینقدر سرى بود نمینوشتى چه کاریه خوب

S@ جمعه 20 مرداد 1391 ساعت 01:49

نمیدونم چرا همش فکر میکنم این بخش جدید استاد خانم زیاد داره بیشتر از بخش قبلی!
 بعدشم همه جوره قبولت داریم ،با رمز یا بی رمز فرقی نداره.

[ بدون نام ] جمعه 20 مرداد 1391 ساعت 03:58

حواسمون یا هواسمون؟؟؟

پزشک طرحی دوشنبه 23 مرداد 1391 ساعت 22:30 http://pezeshketarhi.blogfa.com

خدا جای حق نشسته !!!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.