خوب امروز روز کم و بیش خوبی بود. یه عمل circumcision بود که تقریبا خودم عمل کردم. بعدش یه چن تا عمل کوچیک و بزرگ دیگه. بعدش که تموم شد دیدیم شش تا مشاوره برامون گذاشتن . رفتیم جواب دادیم. که دیدیم از بیمارستان خودمون دارن زنگ میزنن و فهمیدیم که باز گند زدن و اشتباهی رو موبایل من دایورت شده . لذا به آقای ممل زنگ زدیم و خلاصه دس بوسی ممل و نتیجه این شد که دایورت کردیم رو ممل. بعدش اومدیم خیر سرمون بخوابیم که زنگ زدن پذیرش بگیرن . بعدش دوباره اومدیم بخوابیم رزیدنت محترم اطفال زنگ زده که" آقای دکتر یه مریضی اومده که احتباس ادراری داره چون هایپوسپادیاس داره هر چن وقت میاد ما براش سوند میذاریم . الان بزاریم ؟" یعنی داشتم پیش خودم مرور میکردم چه نوع فحشی به این بدم که خودش برگشته میگه خوب پس با اجازتون میزاریم . یعنی من موندم رزیدنت جراحی باید به شما بگه سوند بزارین....
باز اومدیم بخوابیم از بخش زنگ زدن دوازززززززززززززده تا مریض خوابیده بیا نُت بزار..یعنی روان منو پریش کردن اینا..خدا تا صبح به خیر کنه
خیلی غر می زنی عسل.
خوشحالیم دکتر هر چند شرح غم شماست.خوشحالیم که مینویسید.
غصه نخور. درست میشه.
ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺒﺎﺷﻲ ﺩﻛﺘﺮ ﺭﻧﺞ ﻭ ﻣﻼﻟﺖ ﻣﺒﺎﺩ
ﮔﺮﭼﻪ ﻛﺎﻣﻨﺖ ﻣﺎ ﻛﺎﻫﺶ ﺩﺭﺩﺕ ﻧﺪﺍﺩ
دستتون طلا دکتر دست طلا
circumcision؟ هورااااا
پایان نامم راجع بهش بود . استادمون میداد بهم.البته با 6 تا چشم وای میستاد بالا سرم....
تماتم کیسای پایان ناممو خودم کلاسیک رفتم...
البته الان اصلا قصد خودستایی نداشتما...
salam
مرخصی نرفتید؟
آخ یادم رفت...
خسته نباشید خدا قوت دیدن بچه های مریض خیلی دردناکه خدا صبرتون بده.خواهشا با بچه ها با دقت تر رفتار کنید.
متشکرم
دکتر جان درسته که دارن رو اعصابت اسکى میرن ولى برادر من ریلکس...