روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

خنده بازار

امروز اتفاق هیجان پروری نداشتیم و طبق معمول روز های سه شنبه مریض های سرپایی از سروکولمون بالا می رفت ولی با این حال ساعت 3 تموم شده بود. با یکی از دوستای بی هوشی کلی جوک و sms سر عمل مبادله کردیم و بسیار فیض بردیم . جالب هم این بود که این رفیق ما سرماخوردگی ناجور داشت و اصلاً نای حرف زدن هم نداشت. حالا ببینین این اگه سر کیف بود چی میشد. بعد که تموم شدیم اومدیم یه چرتی بزنیم که بر خلاف تصور بنده اصلاً کسی به ما زنگ نزد و یه دو ساعتی ما لالاییدیم

نظرات 5 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 25 مهر 1391 ساعت 20:02

این دوست بی هوشی همون "دنی "که تو پستای قبل در موردش گفتین هست آیا؟

نه

[ بدون نام ] سه‌شنبه 25 مهر 1391 ساعت 20:29

ﺳﻮﻛﻮﻟﺘﻮﻥ ﻳﻌﻨﻲ ﻛﺠﺎﺗﻮﻥ؟!!!

رکسانا سه‌شنبه 25 مهر 1391 ساعت 21:08 http://iranbanooo.blogsky.com

ایشالا همیشه سر کیف باشید همگییی

سپااااس

غزل سه‌شنبه 25 مهر 1391 ساعت 21:31

سلام
خیلی خوبه جو بیمارستان صمیمیه.
دستت طلا دکتر جان

تشکر

پزشک طرحی چهارشنبه 3 آبان 1391 ساعت 13:24 http://pezeshketarhi.blogfa.com

با سختیه کارتون ، کار خوبی می کنید که شیطنت و شوخی می کنید... واقعا لازمه....
خدا قوت

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.