روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

برادر عراقی

ما چه 10 تا مریض داشته باشیم چه 1 دونه نمی دونم چه حکمتی هست که باید 6 بعدازظهر بریم بیرون. یه دونه کله سیستکتومی داشتیم که 3 ساعت طول کشید خیلی چسبندگی داشت و کولدوکش هم مشکوک میزد حتی یه استاد دیگه هم اومد سر عمل و نهایتا با تشخیص اون سروته داشتان و بستیم. بعدش یه آقای عراقی داشتیم با هرنی ناشی از عمل قبلی که اونم گلوله خوردن از دست آمریکاییا بوده( مریضای ما رو باش ترو خدا)...بعدشم که با خبر شدیم که طی یه جلسه ای قراره خواب رو بر ما حرام کنن. و ازین به بعد تو آی سی یو هر اتفاقی که افتاد اول به ارشد که بنده باشم زنگ بزنن. خوب بگو مری نیارین آی سی یو دیگه.. ای چه کاریه آخه.
نظرات 3 + ارسال نظر
Mahsa پنج‌شنبه 22 فروردین 1392 ساعت 00:29

ایشالا کسیو نمیارن!

اینجا همینجاست پنج‌شنبه 22 فروردین 1392 ساعت 13:29



bemiram doktor. ghose nakhor doros mishe.

یاس پنج‌شنبه 22 فروردین 1392 ساعت 16:41 http://nasimsahari.blogsky.com

چه صحنه های اکشنی!!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.