امروز با دوستان یعنی پاشا و ممل رفتیم بازار کامپیوتر پاشا می خواست ipad یا galexy بخره بعدشم گفت آدیداس تخفیف ویژه گذاشته من یه کفش خریدم. خیلی خوشله
امروز دو تا آپاندیسیت داشتیم اولیش رو که یه بچه 12 ساله بود من رفتم البته چون خیلی کوچولو برش دادیم تا خوشکل در بیاد سرهنگ هم اومد کمک چون در نمیومد لامصب بعدیش رو هم که ممل رفت . بعدشم امروز سرهنگ با این بی هوشی ها جروبحثش شد و اعصاب نداشت . خیلی روز خسته کننده ای بود شنیدم شاید یکی از ما دو تا رو بفرستن یه بیمارستان دیگه. خیلی اعصابم ریخته بهم .
امروز کشیک اورژانس هستم یه مریض ترومایی با امداد هوایی داشتیم که مرگ مغزی بود سر همین مریض تو اتاق عمل من و سرهنگ با ارتوپدا و بی هوشیا جر و بحثمون شد . یه CHEST TUBE هم گذاشتیم ولی نهایتا مریض expire شد . یه خانم تو اورژانس دارم هرنی اینگویناله با دیتبند از زندان آوردنش . فعلا هم گوش شیطون کر مریض بد حال ندارم
امروز تو اتاق عمل کدورت رفع کنون داشتیم و خلاصه برگشتیم به روزای سابق ...حالم ازین تظاهر کردن داره بهم میخوره ..واسه جابجایی این بخش مزخرف لحظه شماری میکنم
امشب یعنی قبل از افطار رفتم بخش عفونی یه مشاوره CV line داشتم( یه مریض با بیماری ایدز و هپاتیت سی که هر کدومش برای یه رزیدنت جراحی کابوسه چه برسه که دوتاشو با هم داشته باشه )خلاصه رفتم آزمایشاتشو دیدم خوب بود گفتم دستکش ضد ویروس داره گفتن نه مریض کارتن خوابه . منم گفتم خوب اینجوری که نمیشه بعدش رفتم مریض رو دیدم یه جوونه 30 ساله بود لاغر با ریش بلند ...از نظر قانونی می تونستم بنویسم تا دستکش نخریده نمی زارم ولی نمی دونم چرا دلم به حالش سوخت به خودم گفتم خوب یه ذره بیشتر حواسم رو جمع میکنم خلاصه رفتم و از شانسم تو اولین Try گرفتمش و در کل 10 دقیقه هم نشد وقتی داشتم میرفتم گفت دکتر تموم شد گفتم آره گفت خدا پدر مادرتو برات نیگر داره دفعه قبل 2 ساعت سوراخ سوراخم کردن کلی هم بهم فحش میدادن که چرا اومدی بیمارستان و ...
هنوز نگاهاش تو ذهنم مونده بعضی وقتا خیلی با رشتم حال میکنم البته دروغ چرا امیدوارم دیگه اینجور مریضا تو کشیک من نیان
امروز یه عمل APR داشتیم با استاد کولورکتال و بعدش دو تا هرنی داشتیم که یکیش دو طرفه بود که من سمت راست رو رفتم و برای اولین بار هم تو عمل تستیس رو فیکس کردم به اسکروتوم و همچنین چون تونستم مریض گوارش رو منتقل کنم بخش سرهنگ گفت من عملش کنم