روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

کفش خریدم

امروز با دوستان یعنی پاشا و ممل رفتیم بازار کامپیوتر پاشا می خواست ipad یا galexy  بخره بعدشم گفت آدیداس تخفیف ویژه گذاشته من یه کفش خریدم. خیلی خوشله

آپاندیسیت 12 ساله

امروز دو تا آپاندیسیت داشتیم اولیش رو که یه بچه 12 ساله بود من رفتم البته چون خیلی کوچولو برش دادیم تا خوشکل در بیاد سرهنگ هم اومد کمک چون در نمیومد لامصب بعدیش رو هم که ممل رفت . بعدشم امروز سرهنگ با این بی هوشی ها جروبحثش شد و اعصاب نداشت . خیلی روز خسته کننده ای بود شنیدم شاید یکی از ما دو تا رو بفرستن یه بیمارستان دیگه. خیلی اعصابم ریخته بهم .  

مریض مرگ مغزی

امروز کشیک اورژانس هستم یه مریض ترومایی با امداد هوایی داشتیم که مرگ مغزی بود سر همین مریض تو اتاق عمل من و سرهنگ با ارتوپدا و بی هوشیا جر و بحثمون شد . یه CHEST TUBE هم گذاشتیم ولی نهایتا مریض expire شد . یه خانم تو اورژانس دارم هرنی اینگویناله با دیتبند از زندان آوردنش . فعلا هم گوش شیطون کر مریض بد حال ندارم

ثانیه شماری

امروز تو اتاق عمل کدورت رفع کنون داشتیم و خلاصه برگشتیم به روزای سابق ...حالم ازین تظاهر کردن داره بهم میخوره ..واسه جابجایی این بخش مزخرف لحظه شماری میکنم

یه آپاندیس دیگه

کشیک شنبه دو تا آپاندیسیت اومد یکیش مال من شد یکیش هم ممل رفت امروزم ممل اورژانس بود من تو اتاق عمل تنهایی دهنم سرویس شد استاد جوونه هم راجب مسائل پیش اومده در بخش و جهت رفع کدورت ها باهام صحبت کرد ..خیلی خسته شدم 

مریض ایدزی به پستم خورد

امشب یعنی قبل از افطار رفتم بخش عفونی یه مشاوره CV line داشتم( یه مریض با بیماری ایدز و هپاتیت سی که هر کدومش برای یه رزیدنت جراحی کابوسه چه برسه که دوتاشو با هم داشته باشه )خلاصه رفتم آزمایشاتشو دیدم خوب بود گفتم دستکش ضد ویروس داره گفتن نه مریض کارتن خوابه . منم گفتم خوب اینجوری که نمیشه بعدش رفتم مریض رو دیدم یه جوونه 30 ساله بود لاغر با ریش بلند ...از نظر قانونی می تونستم بنویسم تا دستکش نخریده نمی زارم ولی نمی دونم چرا دلم به حالش سوخت به خودم گفتم خوب یه ذره بیشتر حواسم رو جمع میکنم خلاصه رفتم و از شانسم تو اولین Try گرفتمش و در کل 10 دقیقه هم نشد وقتی داشتم میرفتم گفت دکتر تموم شد گفتم آره گفت خدا پدر مادرتو برات نیگر داره دفعه قبل 2 ساعت سوراخ سوراخم کردن کلی هم بهم فحش میدادن که چرا اومدی بیمارستان و ... 

هنوز نگاهاش تو ذهنم مونده بعضی وقتا خیلی با رشتم حال میکنم البته دروغ چرا امیدوارم دیگه اینجور مریضا تو کشیک من نیان

جسم خارجی

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

دارم قاطی میکنم

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

اولین هرنی با فیکس اسکروتوم

امروز یه عمل APR داشتیم با استاد کولورکتال و بعدش دو تا هرنی داشتیم که یکیش دو طرفه بود که من سمت راست رو رفتم و برای اولین بار هم تو عمل تستیس رو فیکس کردم به اسکروتوم و همچنین چون تونستم مریض گوارش رو منتقل کنم بخش سرهنگ گفت من عملش کنم 

اولین کله سیستکتومی

امروز رفتیم اتاق عمل چشتون روز بد نبینه یه عمل داشتیم تا 2 روده های چسبنده رو آزاد میکردیم حالا که کار تموم شده بود خواستیم استپلر حلقوی بزنیم نامرد خراب از آب درومد گند زد به همه چیز بعدش من و استاد جوونه با هم رفتیم سر عمل آپاندکتومی ..خیلی راحت بود زود تموم کردم ..بعدشم که یه هیدروپس کیسه صفرا داشتیم که من و سرهنگ رفتیم با نظارت استاد خیلی با حال بود اولین کیسه صفرایی بود که دست میزدم.شب هم پاشا با سرهنگش پیتزا گرفته بودن ما رو هم مهمون کردن . الانم منتظر پاشا هستم قراره یکی رو DPL کنه. راستی امروز سر همین عمل سنگین از بخش زنگ زدن بدویین که مریضی که از آندوسکوپی اومده تب ولرز داره ما هم که از همه جا بی خبر رفتیم سراغ مریضه اصلا تب نداشت همش خالی بندی بود . به نرس مریض میگم کی گفته این تب و لرز داره میگه خودش گفت میگم بابا این هر روز ویزیت روانپزشکی داره خودت میمردی یه درجه زیر زبونش بزاری