روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

اولین روز ،اولین کشیک

زمان:3 مهر 89 

مکان:بیمارستان####.کلاس درس جراحی 

اولش گفتن هر کی می خواد بره مراسم تشییع جنازه دکتر سین من هم

حوصله نداشتم رفتم سر کلاس دیدم همه مثل من هستن و کلاس مالامال از رزیدنت های محترم سال یکی هست با یکی دوتا از دوستان گپی زدیم تا اساتید اومدن و تقسیم بندی شروع شد و بنده هم از روی تصادف و کاملا شانسی افتادم بیمارستان فعلی.بعدش با دکتر کاف جلسه ای شروع شد و ما رفتیم تا با بخش ها آشنا بشیم و مجددا برگشتیم و من طبق توصیه برخی از دوستان بخش ۱ رو انتخاب کردم .همه چیز خوب پیش رفت و دکتر کاف هم گفت خودتونو به رزیدنت های سال بالایی تون معرفی کنین و برین فردا بیاین من گردن شکسته هم رفتم درمانگاه که مثلا معرفی کنم خودمو که پس از معرفی به جناب آقای دکتر ط  ایشون فرمودن پسرم شما امشب بمون کشیک بده و نتیجه این شد که بنده ساعت ۷ برگشتم بیمارستان و اولین کشیک شروع شد .. 

صاف رفتیم اتاق عمل و جناب آقای دکتر سبحا رزیدنت محترم سال ۲ طریقه شستن دست و غیر ذلک رو به بنده آموختند و ما وایسادیم کمک آقای دکتر سر عمل آپاندیست یه دختر ۱۳ ساله اون که تموم شد یه پسر دیگه با آپاندیسیت اومد اونم وایسادیم بعدش یه پرفوریشن اولسر دئودنوم اومد اونم وایسادیم خلاصه تا ۳ صبح بیدار و خواب تا ۴۵/۵ و دوباره اورژانس و بخش و دکتر رفت اتاق عمل و ما فعلا گوش شیطون کر کار خاصی نداریم و بهتره کمی به کمرمون استراحت بدیم البته هنوز به ما بیچاره ها پاویون ندادن.میگن سال بالاییها خالی نکردن

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.