روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

تعویض رزیدنتای سال دو

دیروز مریض MR ما که ولولوس داشت و الان اومده بخش به خاطر جمع شدن کلات تو تراکش نزدیک بود expire  بشه که سریع به دادش رسیدیم حالا این وسط یه سری همراه داره که دارن به زمین و زمان فحش میدن بعدشم که من رفتم با نگهبان و نیروی انتظامی هم درگیر شده بودند.....

امروز یه دفعه دیدیم استاد رب و استاد طول یه دفعه اومدن بخش و منو صدا کردند گفتن بریم راند نزدیک بود قبض روح بشم از شانسم مریضا رو میشناختم که وسطای راند هم سرهنگ رسید و نجاتمون داد...به سرهنگ گفتم اجازه اومدن من به اتاق عمل رو بگیره که بعدش خبر رسید رب موافقت کرده ولی کاوی مخالفت کرده

امروز رزیدنتای سال دویی هم عوض شدن و به جای سرگرد خانوم دکتر نگی اومده

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.