روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

جراحی کنسل و مریض عصبانی شد

امروز رفتیم مریض ترومایی رو سی تی کردیم که نکته خاصی نداشت . اینترن های محترممون هم جلوی چشم بنده نمره 100 به خودشون دادن و مهر منو هم از جیبشون در آوردن و با لبخند ملیح زیر برگه زدن و رفتن .در کل خیلی باحال هستن همه چی خوب بود تا شب که یه مریض کیسه صفرا عملش کنسل شد و خلاصه داد و بیداد می خواستن بنده رو خفه کنن چون من بهشون گفته بودم احتمالا مریض فردا عمل میشه خلاصه کلی شوهرش به ما بد و بیراه گفت دادشش منطقی بود باهاش صحبت کردیم حق داشت مشکل مالی داشت. و خلاصه آخرش هم به اصرار خودش و همراهاش با رضایت شخصی رفت گفت بچه کوچیک دارم این برام درس عبرتی بود که دیگه جلو جلو حتی به مریضی که لیست عمله خبر ندم بعدشم با امیر زدیم بیرون و رفتیم یه پیتزا زدیم و برگشتیم

نظرات 1 + ارسال نظر
احسان دوشنبه 15 آذر 1389 ساعت 09:55 http://only4dl.mihanblog.com/

مرد حسابی ملت دارن تو اون بیمارستان می میرن تو میری پیتزا میخوری؟

تا وقتی اسم منو تایپ میکنی نظراتتو تایید نمی کنم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.