روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

اولین شالدون

امروز صبح نشسته بودیم که نگی اس زد یه شالدون هست بریم بزاریم ..رفتیم یه مریض ESRD بود که می خواستن برای دیالیزش شالدون بزارن خیلی خوب گرفتم و فقط موقع رد کردن وایر یه کم گیر کرد که نگی اومد جابجاش کرد و درست شد بعدشم بیمارستان رو به مقصد خونه وکیل ترک کردیم و ساعت 19 برگشتیم و گزارش بخش دادیم به سرهنگ اونم با 3 تا مریض که الحمدلله به خیر گذشت انترن محترم هم گفت می خوام برم خونه که گفتیم تو هم برو خوش باش.فردا هم به سلامتی اکتیو هستیم خدا به خیر بگذرونه

نظرات 2 + ارسال نظر
یادداشت های سیاه جمعه 19 آذر 1389 ساعت 19:45 http://www.blacknotes.net

موفق باشی خیلی وبلاگت رو دوست دارم ممنون ازت ،‌لینکتم کردم راستی !

احسان یکشنبه 21 آذر 1389 ساعت 13:12 http://only4dl.mihanblog.com/

نگی کیه؟

رزیدنت سال بالاست

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.