روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

دبریدمان داریم چه وای

مریض آبسه رو با نگی بردیم اتاق عمل سرهنگ هم که خودش نیومد میر رو فرستاد به جاش اولش بیهوشی ها گفتن نمی خوابونیم چون قندش بالاست بعد با کلی رایزنی و بابا این اورژانس حیاتیه خوابوندنش اونم اسپاینال و بنده و نگی افتادیم به دبریدمان کردن خیلی خفن بود و وسیع وسطاش به رزیدنت اورولوژی هم گفتیم اومد چون تا اسکروتوم پیش رفته بود خلاصه بعدشم رفتیم خوابیدیم و گزارش بخش و الحمدلله دو تا مریض اورژانس هم به داخلی انتقال خورد در ضمن امروز سرهنگ زنگ زد گفت طولی داره میره مریضش رو تو ICU ببینه ما هم رفتیم و با هم ویزیت کردیم فعلا هم خواب میچسبه فردا دوباره کشیکم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.