روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

آپاندیسیت زدیم هلو

دیشب که نه امروز صبح ساعت ٢و٣ اینا بود که اون مریض پست قبل اومد اتاق عمل باز شد و شریان فمورال اکسپلور شد ولی فلوی خوبی داشت و بااینکه امیری فوگارتی کشید چیزی نیومد و خلاصه تا ٤ صبح در گیر بودیم امروزم اتاق عمل یه آپاندیسیت نصیب ما شد که با امیری رفتیم خیلی حال داد بیشترین آپاندیسیتی بود که همه کاراشس رو خودم کردم خیلی هم راحت بود واقعا سال یکی بود عملای برست طول کسید من از خستگی رفتم یه گوشه ای یه چرت زدم انترنم رو هم گفتم گزارش بخش رو آماده کنه ساعت ٦ فرستادمش خونه بیچاره امروز خیلی دهنش سرویس شد الانم دارم میمیرم واسه خواب

نظرات 4 + ارسال نظر
احسان یکشنبه 8 اسفند 1389 ساعت 21:16 http://ehsanhp.blogsky.com/

دهن تو سرویس نشد؟

ف یکشنبه 8 اسفند 1389 ساعت 21:17

ووووووی چه کار سختی دارین :-s
یه لحظه ش هم واسم غیر قابل تصوره که پهلوشو باز کنی و جراحی کنی :-s
مگه سرهنگ ها هم عمل میکنن؟؟

فاطمه یکشنبه 8 اسفند 1389 ساعت 21:18 http://freshair1.blogsky.com

وای خداا این چه عکسیه گذاشتین پست قبل ؟
زنده موند ؟

بی یکشنبه 8 اسفند 1389 ساعت 22:24 http://darlin.persianblog.ir/

خسته نباشی....
خواب خوش.....

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.