روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

لیپوم مشترک من و محمد

امروز رفتیم اتاق عمل یه لیپوم به درد ما خورد که زنگ زدم به محمد هم اومد و با هم رفتیم موقعی که بهش زنگ میزدم صفر کنارم بود گفت چیکارش داری گفتم تو که بهش کار نمیدی من هواشو دارم همون موقع میر ازکنارمون رد شد صفر میکوبید تو سرش که یواش آبرومو بردی ..بعدشم یه خال گردن اومد که براش برداشتیم با کمک امیری که جالبش این بود اینا سر عمل لاپاروسکوپی بودن ما مریض رو معطل میکردیم تا یه سال بالایی بیاد بالای سرمون ..هی مریضه میگفت چرا شروع نمیکنین ..میگفتم شیشه پاتولوژیت گم شده رفتن بیارن دوباره..موقعی که دیروز یواشکی خوابیده بودم تو اتاق عمل ازم عکس گرفتن نامردا امروز نشونم دادن

نظرات 4 + ارسال نظر
بی دوشنبه 9 اسفند 1389 ساعت 15:24 http://darlin.persianblog.ir/

:)

maral سه‌شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 00:32

hi.khaterate roozaneye shoma baraye man ye soal pish avord.bebakhshi man arshade memariyam agar ye ja eshtebahi too estelahate pezeshki dashtam pishapish ozr mikham,
in lipomas ke fekr konam tumure khoshkhime too mafsal lolayi mesle arenj o zanoo az koodaki bashe va faghat mogheye bastan dast ya pa khodesho neshoon bede niyaz be jarahi dare???????????????/

تا وقتی برای فرد علامتدار نشده نیازی به جراحی نیست

پرستار اتاق عمل پنج‌شنبه 12 اسفند 1389 ساعت 15:05

همتون خیلی مزخرفین. خاطره هاتونم مثل خودتونن.

maral پنج‌شنبه 12 اسفند 1389 ساعت 20:55

vay shenide boodam in parastara oghdei mishan bavaram nemishod irad nadarebelakhare yeja bayad khali shid.bebakhshid doktor javabe in parastaro dadama chon hamashoon oghdeiyand too reshteye ma ham hamine namitoonan balaye khodeshoono bebinan injoori mishan

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.