روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

ماجراهای کشیک شنبه

۱ـ اول اینکه یه مریض رو با تشخیص ایسکمی اندام هول هولکی به فرموده بردیم اتاق عمل دیگه کاری هم نبود که من نکنم دستی رفتم ok قلبشو گرفتم با بیهوشی هماهنگ کردم خلاصه بردیمش تو اتاق عمل رو تخت اتاق عمل دیدم مریض نبض داره چقدر ضایع شدیم خداااااااااا این اتند بیهوشی ببعیان هم کلی مارو مسخره کرد هی میگفت جراحا همیشه اشتباه میکنن حالا بالای سر مریض میگفت یارو هم داشت مارو بروبر نیگاه میکرد بامزش هم این بود که ما از مریض رضایت قطع عضو هم گرفته بودیم و بیچاره کلی ترسیده بود که ممکنه پاش قطع بشه

۲ـ تو درمانگاه که بودیم صبح شنبه اینترن های محترم نیومده بودند بعد خبر به گوش کاوی رسید و گقت دوتاشون دیگه نیان خلاصه کلی اوضاع خراب بود که امیدوارم ختم به خیر بشه و نمرشونم قراره امیری بده

3_ وسط کشیک بودیم که از آی سی یو خبر دادن مریض کد خورده همون مریض که بعلت انسداد اورژانسی عمل شده بود خلاصه اونم expire شد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.