روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

دزد

دیروز کیف خواهر ممل ما رو زدن خیلی نگران بود کلی مدارک تو کیفش بوده باز جای شکرش باقیه خودش طوریش نشده دیشب هم کیف داداش کوچیکه خودمو زدن ..خیلی با حال شده انگار کیف زنونه...صبح هم دزده به ممل زنگ زده گفته مدارکتو میدم آدرس بده بیارم ممل هم داده 20 دقیقه بعد دوباره زنگ زده گفته رمز عابر بانکتو بده من کرایمو ازش بردارم...
خلاصه یارو انگار به 30 تومن راضی شده تا مدارک رو بیاره

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.