روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

امروز صبح (پنجشنبه)که رفتیم  ژورنال کلاب و از اساتید با شیرینی پذیرایی کردیم چون گند زده بودیم و روز معلم رو یادمون رفته بود . بعدشم دوباره برگشتیم پاویون زیر آلاچیق یه تریپ دیگه باز کیک و چایی زدیم ..و با سرهنگ و بقیه کلی عکس یادگاری و بگو بخند از سرهنگ هم شنبه رو مرخصی گرفتیم و بعدشم که پاشا زنگ زد شب رفتیم سینی سنتی زدیم موقع برگشتن دوستان قدیم یعنی رامین اصفهانی و علی بندرعباسی زنگ زدن با خانوم هاشون اومده بودند تهران رفتیم پارک ملت دیدار و گفتگو کردیم و شب هم برگشتیم بیمارستان کلا روز خوبی بود بجز صبح که این اینترن گیجم باز مهر منو گم کرده بود و منم قاطی کردم تازه امروز برای اولین بار به محل استراحت و شکم پرورانی بخش پاتک زدیم و با ماکارونی از ما پذیرایی شد

نظرات 1 + ارسال نظر
یک ماما با چکمه های سفید جمعه 16 اردیبهشت 1390 ساعت 11:20 http://newmidwife.blogsky.com

دم آقا پاشا گرم....ایشون مهارت زیادی در پذیرایی دارن
یعنی اسمش که میاد من میدونم حتمن خوش گذرونی در کار بوده

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.