روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

اولین پایی که قطع کردم

امروز صبح که رفتیم امتحان دادیم و کیولن جان خیلی به بنده کمک کردن دستشون درد نکنه بعدشم برگشتیم یه نیمرویی با دوستان زدیم و اومدیم بخش رو ویزیت کردیم و در این حین سرهنگ با یکی از نرس ها قاطی کردن سر خوابوندن مریض و داد و بیداد و نرسه هم شاکی شده بود هی فحش میداد و میگفت شمارتونو میدم به مریضا منم این وسط از کار اینا خندم گرفته بود بعدشم اومدیم اتاق عمل اورژانس و با استاد جوون باحاله یه مورد آمپوتاسیون داشتیم . من برای اولین بار بود که این عمل رو میدیدم و اولین بار هم ژیگلی رو دادن به من من با اون استخون پای مریض رو بریدم حالا جالب بود سرهنگ هم ازین کار چندشش میشد اینم اولین پایی که ما قطع کردیم

نظرات 3 + ارسال نظر
رکسانا پنج‌شنبه 22 اردیبهشت 1390 ساعت 18:19 http://iranbanooo.blogsky.com

اصلا نمیتونم تصور کنم انجامشو . کار سختیه . نه ؟ از کجا آمبوته کردید؟

۳ سانت زیر زانو

پری کاتب پنج‌شنبه 22 اردیبهشت 1390 ساعت 22:11 http://www.babaee1.persianblog.ir

گندت بزنن

مامان جمعه 23 اردیبهشت 1390 ساعت 01:24

متاسفم خیلی متاسفم ...هم برای شما که مجبور بودی این کار را بکنی ..و هم برای اون مریض .....

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.