روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روز سوتی

امروز رابه را سوتی میدادم اول از همه که داشتم ادای یکی از استادا رو در میاوردم  که دیدم همه یه دفعه میخ شدن بعد فهمیدم استاد کولورکتال پشت سرمه ..واااااای آب شدم بعشدم سر عمل مثلا خواستیم بگیم که ما کارمون کمه و پاچه خواری کنیم . گفتیم آره بخش خلوته استاد فلانی رفتن آمریکا که دیدیم همه از حال رفتن و سال بالایی یه جوری نیگام کرد که دقیقا منظورش این بود خفه شو . امروز ولی یه کار خوب که کردم بعد از سوتی اولی استاد در مورد یه مریض یه سوالی پرسید دروغ نگفتم و گفتم نمی دونم . استادم هیچی نگفت . باز یه سوتی دیگه دادم اینکه می خواستم برم زنگ بزنم رفتم تو اتاق که دیدم چشتون روز بد نبینه خانما دارن لباس عوض میکنن . باز کلی ضایع شدم . امروز یکی از خانما داشت یواشکی تن ماهی میخورد یه بویی پیچیده بود تو اتاق عمل کلا فشار ملت افتاده بود . امروزم خبر رسید سال یکیا قراره با ما هم اتاق بشن که ما رفتیم تو کارشون که نامردی نکنن مگه تو یه اتاق چند نفر جا میگیرن بعد این همه اتاق خالی .امروزم یه مریض هرنی میخواستم بخوابونم با کلی گردن کج کردن از بخش جراحی دیگه ای تخت گرفتم . زنگ زدم به مریضه بیاد بیچاره وقتی اومده بهش گفتن مریض قبلی تصویه نکرده

نظرات 2 + ارسال نظر
dentist شنبه 29 مرداد 1390 ساعت 22:25

واقعا عجب روز به یادماندنی بودا.
ادا دراوردنتون منو یاد پارسال انداخت تو دانشگاه بودیم جو گیر شدیم ادای یکی از فاطی کماندوهای یونی رو در بیاریم.وااااااااااای ادا دراوردن همانا اون خانمه پشتم ظاهرشدن همانا.واااااااااای رنگ و روم پریده بود و اونم فهمیده بود.با بدبختی رفتیم از دلش دراوردیم.چه روز داغونی بود.
اتاق خانوما رفتنتون که دیگه جای خود دارد
والا خجالت هم خوب چیزیه تو ماه رمضون اونم تن ماهی با اون همه بو

دریا یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 13:55 http://zinat.blogsky.com

اوووه ماه رمضون تن ماهی
جالب بود.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.