روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

اتاق عمل رو شاد کردیم

دیشب اون مریض ولولوس رو عمل کردیم انگار تایر ماشین از تو شکمش در آوردیم خیلی روده هاش وحشتناک شده بودند از رزیدنت ارتوپدی و بی هوشی گرفته تا خدمه اتاق عمل اومده بودن عکس میگرفتن . خلاصه مریض هم رفت آی سی یو و امیدوارم خوب بشه بعد یه آقای جوون که گانگرن فورنیه داره رو بردیم دبرید کردیم و آخرشم ساعت 1-2 صبح گفتن پدر آقای فلانی فتقش گیر کرده داریم میفرستیمش اتاق عمل خلاصه نشستیم تا بیاد وقتی اومد دیدیم جا رفته . غریو شادی از پرسنل به هوا خواست و فرستادیمش بخش. صبحم رفتم به اورژانس سر زدم خبری نبود

نظرات 4 + ارسال نظر
سویل جمعه 25 شهریور 1390 ساعت 11:48 http://roozegaresevil.mihanblog.com


یعنی الان روده بزرگ هیچی نداره؟؟؟؟
(خوب شمام عکسش رو میزاشتی....)
امیدوارم خوب شه.....

.....

fبه زودی عکسشم میزارم

اریاناز جمعه 25 شهریور 1390 ساعت 16:39

ااااااا.....ا شما که دست به عکستون خوب بود چه را عکس ننداختید بابا مردیم از کنجکاوی لطفا" عکسشو بذارید

به زودی عکسشم میزارم

اریاناز جمعه 25 شهریور 1390 ساعت 16:46

اخ ببخشید یادم رفت بگم اتاق عمل رو شما شاد نکردید دعای قشششنگ سویل جان شاد کرد چرا کار نیک مردم رو کش می رید و به اسم خودتون تموم می کنید

m شنبه 26 شهریور 1390 ساعت 00:24

axesho bezar

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.