یه هرنی عمل کردیم کوفتمون شد

امروز به علت بارش برف ما دیر به بخش رسیدیم و تازشم موبایلمونو پیش امیررضا جا گذاشتیم . دیگه بماند که چه اتفاقاتی میتونه افتاده باشه وقتی موبایل یه رزیدنت پیشش نباشه . خلاصه مورد عفو ملوکانه قرار گرفتیم و قول دادیم پسرای خوبی باشیم ( ممل هم دیر رسید ) خلاصه امرزو یه هرنی عمل کردم که کوفتم شد یکی ازین سال بالایی های منفور اومد سر عمل با من و اصلا یه بخش دیگه بود اومده بود اونجا چیکار نمی دونم . خلاصه سر عمل کلی که کامنت میداد بعدشم گیر داده برای سال پایینیتون چرا واینمیستین .

من چشام گرد شد اول اینکه ما همیشه وایسادیم کشیکامونو بعدشم ایشون اصلا شهرتش این بود که کشیکای سال پایینیاشو نمی ایستاد و سال بالایی ممل بود بدبختش کرده بود .خلاصه ما دندان بر جگر گرفتیم  و چیزی نگفتیم . بعد ازین عمل هم یه بیوپسی کردم . بعدشم رفتیم سر عمل لاپاروسکوپی که اومدن گفتن از بخش زنگ زدن که مریض هرنی که عمل شده خونریزی اکتیو داره . رنگم مثل گچ پرید با خودم گفتم بیا اینم شانس ما اولین عمل درست و حسابی تو بخش جدیدو گند زدی داداش . خلاصه استاد برگشت گفت سریع برو بخش ببین چیه ؟ انقدر دویده بودم تا بخش که نفسم بالا نمیومد همش با خودم فکر میکردم که من که اصلا حین عمل خونریزی نداشتم که بخواد الان خونریزی اکتیو بده . خلاصه رفتم بالا سر مریض و دیدم یه ذره خونابه اومده بیرون و گازش رو خیس کرده برای اطمینان پانسمانش رو برداشتم دیدم مثل کویر خشکه . داشتم از عصبانیت منفجر میشدم . گشتم دنبال نرسی که زنگ زده بود . بهش میگم این خونریزی فعالی که گفتی کو ؟ ....
بگذریم ...وقتی دیدم مشکلی نیست در حد چن تا تیکه کفایت کردم . البته می تونستم مثل برخی از همکارا در چنین مواقعی طرف رو بشورم . ولی سریع برگشتم اتاق عمل . امرزو زیاد عمل داشتیم تا 4 طول کشید