روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

دل پیچیدگی

دیشب برای اولین بار در طول رزیدنتیم یه کشیک دادم که تا صبح به ما زنگ نزدن البته ساعت 4 صبح یکی زنگ زد اونم اشتباه زده بود فکر کنم فقط میخواست منو بیدار کنه . خلاصه رفتیم یه مریض با فیشر رو پارشیل اسفنکتروتومی کردیم . بعدش من رفتم سر عمل لاپاروسکوپی کیسه صفرا که انقدر چسبندگی داشت بازش کردیم . یه مریض HIV /HCV مثبت هم که از همه جا رونده شده بود رو به عنوان ژان والژان پذیرش کردن برای بیوپسی از لنف نود گردنش بعد رزیدنتش ( عفونی )هم که از دوستامه و اون معرفیش کرده بود باهاش اومد اتاق عمل گفت این هیچ همراهی نداره و من خودم کاراش رو کردم هزینش رو کم بزن .خلاصه رفتیم سر عمل دیدم دو تا دستکش G-vir که ضد ویروس هم هست خریده که میشد 80 هزار تومن .دلم سوخت گفتم ولش کن حواسمو بیشتر جمع میکنم اینا رو هم بره پس بده گناه داره . خلاصه حواسمون به آماده کردن مریض بود که دیدم ای دل غافل کمک بنده با دوست عزیز بیهوشی جو گیر شدن دو تا دستکش ها رو پوشیدن ........
گلاب به روتون دو تا تخم مرق صبح خوردم نمی دونم چی بود که از ظهر چسبیدم به دستشویی

نظرات 11 + ارسال نظر
سارا چهارشنبه 23 آذر 1390 ساعت 18:24

سلام دمت گرم که هوای بیمارای ضعیفتو داری!خوشم اومد!چیکار کنم به عشقم‏(پزشکی‏)نرسیدم.به خدا داغونم!افسرده شدم

آریاناز چهارشنبه 23 آذر 1390 ساعت 18:36

اولا" خسته نباشید دوما" دکتر - مریض هر چه قدر هم عزیز بود براتون هیچ وقت این طوری دل سوزی نکنین شما حواستون جمعه اما خدایی نکرده اگه یکی از همکارا بی دقتی کنه یا اتفاقی ناخواسته بیفته - فقط یه عمررررر پشیمونی داره - دوستم گفته بود که اگه در حین این جور عملا یه جراح کوچک ترین خشی بر داره یه عالمه دوندگی باید بکنه تا ثابت کنه بابا سالمه و اصلا" مشکلی پیش نیومده و ایدز هم نگرفته خودتون که می دونین کاغذ بازی تو این کشور آدمو پیر می کنه و اگر هم اتفاقی میفتاد خدایی نکرده اول باید روی آرزوی جراح شدن خط می کشیدید دوم جواب خانواده اتونو چی میدادید
من نمی دونم شما آقاییون این همه اعتماد به نفس و شیر دلی رو از کجا میارید بگید ما هم بریم یه ریزه بخریم
در ضمن صرفه جویی رو تو چیزای دیگه باید کرد نه تو موراد درمانی و پزشکی
دکتر تخم مرغه کاره خودشو کرده هاااا ( مجید هواس {گفتم ولش کن هواسمو بیشتر جمع میکنم} نه حواس اگه این طوری سر عمل حواستونو جمع می کنین لازم نکرده خودتونو به زحمت بندازید همون پهن باشه بهتره به نظرم چون این طوری که جمع نکردید -صرفا" انرژی بیهوده صرف کردید) آخه بیهوشی که اصن دستش به مریض نمی خوره اون دیگه چرا دسکش مصرف کرد
دیگه جای موفق باشید بهتره بگم مواظب سلامتیتون باشید

ممنون دوست عزیز
این دستکش های ضد ویروس رو حتما از نزدیک ببینین . فقط یه کم کلفت تره . و به نظر من اگه حواست جمع نباشه سوزن به راحتی ازش رد میشه . به نظر من که یه جوری دل خوش کنکه...بابت غلط یابی هم ممنون

آریاناز چهارشنبه 23 آذر 1390 ساعت 22:06

دکتر خییییییلییییی باحالی مگه دیروز آمپول نزدید ( یا پنی سیلین بوده یا جنتومایسین) خوب اینو خواهر زاده اتون ( امیر رضا خااااان ) با تمام فسقلی بودنش هم می دونه که شخص سرماخورده نباید مرغ و تخم مرغ و تخم مرق بخوره چون هم مریضی اش تشدید می شه هم با اون دوتا نوع آمپول تلاقی داره و روانه ی گلاب به روتون می کنه
این یکی دیگه اطلاعات عمومی بود چون از بچگی وقتایی که سرما می خوردم از ترس دکترا قبل از اینکه با مامانم برم دکتر یواشکی یه دونه تخم مرغ می خوردم تا جلو دکتره برگه برنده داشته باشم که نتونه بهم آمپول بده سایر آنتی بیوتیک ها رو بده خداوند خودش حافظ اون مریضایی باشه که زیر دستتون میوفتن من دیگه بمیرمم دکتر نمی رم زهره چش گرفتید
یادآوری کنم شیر و گوشت هم دوره ی گلو درد رو طولانی می کند راه حلش هم یک فنجان آب + لیموترش+ عسل است البته من که برام مثه زهر می مونه ولی خوب امتحان کنین ببینین می تونین طعمش رو تحمل کنین در این صورت سرماخوردگیتون رفعه

ببخشین ولی منبع این اطلاعات علمیتون کجاست ..ما هم بریم بخونیم

سارا جمعه 25 آذر 1390 ساعت 14:45

دکی چراجوابمو ندادی؟

من اصلا سوالتونو ندیدم دوست عزیز..مطمئنین سوالتون فرستاده شد

مهتاب جمعه 25 آذر 1390 ساعت 17:40

سلام.خوبین؟
شما رزیدنت سال چندین؟
کدوم دانشگاه هستین؟

از وبلاگتون خیلی خوشم میاد
از رشتتون هم همینطور
اگر پزشکی بودم حتما سعی میکردم تخصص جراحی عمومی قبول بشم

بزارین عرقتون خشک بشه بعد ..این همه سوال خصوصی
اینجا جایی برای نوشتن خاطرات کسیه که نمی خواد واقعی باشه و مجازیه ...سوالات شما بی جواب می مونن دوست عزیز

آریاناز جمعه 25 آذر 1390 ساعت 22:33

سلام مجدد - اول دیدم دستم انداختین دیدم کلا" هیچ کدوم از وبلاگاتون نقدا" رو mood جالب نیست خواستم برم - دیدم اول جواب بدم که مطمئن شید مرجع داشته حرفم بعد برم - یکی اینکه تویه یه پایان نامه یا یه مقاله درباره ی علل سکته ها ی مغزی با داروها دیدم که تخم مرغ با پنی سیلین هم تداخل داره و هم تا 24 ساعت بعد از تزریق موجب بروز حساسیت میشه توصیه کرده بود خورده نشه -دوم اینکه بچه که بودم هر بار ازم می پرسیدند که به تخم مرغ حساسیت دارم یا نه و تست زیر پوستی انجام می دادن و هم می گفتن تا 24 ساعت بعدش بهتره تخم مرغ نخورم حالا خواستم خوبی کنم و اطلاع بدم ولی ظاهرا"حرفم براتون منطقی نبوده و غیره بگذریم.
خسته نباشید.

دوست عزیز و همراه همیشگی با سلام و احترام به شما
اول اینکه صرف مطرح شدن یه مطلب در یک مقاله تا زمانی که در تکست های مرجع آورده نشه قطعیت پیدا نمیکنه
دوم اینکه حساسیت به پروتئین های تخم مرغ در یه فرد در بعضی از بیماری های نادر و معمولا ارثی دیده میشه که بیمار حتما علائم دیگه ای غیر از حساسیت به دارو رو داره
سوم اینکه تا اونجایی که ذهن من از منابع اطفال یاری میکنه بعضی از واکسن ها بودند که ثابت شده با پروتئین تخم مرغ ممکنه حساسیت ایجاد کنن
چهارم اینکه بنده اصلا قصد دست انداختن شما رو ندارم . اگر سوء تفاهمی ژیش اومده معذرت میخوام
پنجم. من همیشه کامنت های شما رو به دقت می خونم شما جزو معدود کسانی هستین که همه وبلاگ های من سر میزنین و کامنت میزارین لذا اگر دقت کنین من کامنت های شما رو با وسواس خاصی میخونم و معمولا هم با همون وسواس جواب میدم
و من الله توفیق...

سارا شنبه 26 آذر 1390 ساعت 09:36

سلام!شماچرا؟سوالمو تو نظر اولی بخونین!اینکه عشق پزشکی داشتم وبهش نرسیدم!حتی چون علاقه شدیدی داشتم چند روز پیش خیلی اتفاقی با وبلاگتون آشنا شدم

من پیشنهاد خاصی ندارم اگه انقدر علاقه مندین چرا دوباره تو کنکور شرکت نمی کنین...

سارا شنبه 26 آذر 1390 ساعت 10:19

خواهشا همه کامنتا رو بادقت وخونین

مهتاب شنبه 26 آذر 1390 ساعت 18:50

سلام.
سوالا که خصوصی نبودن!
اگه بودن که شما تو پستهای قبلیتون نمینوشتین!
اون موقع که سوالا رو پرسیدم هنوز چندتا پست رو بیشتر نخونده بودم اما الان که بیشتر پستهاتونو خوندم خودم به جواب سوالام رسیدم

پریسا یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 20:56

دکتر دمت گرم اما اینجا ایرانه ...ایران ... کلا همین طوری سالمیم رو هواییم چه برسه مریض شیم اون وقت کی می فهمه مرام داشتی خواستی لطف کنی ؟
راستی این مرغهای وارداتی جدید چون چینی هستن به صورت (مرق)نوشته میشن؟؟؟؟؟؟؟؟

سارا سه‌شنبه 29 آذر 1390 ساعت 00:24

آخه دکتر ۲۹سالمه!دیگه پیر شدم،الان باید رزیدنت بودم نه پشت کنکوری!نظرتون چیه؟

واقعیتش در خوشبینانه ترین شرایط اگه امشال هم کنکور بدین تو 36-37 سالگی رزیدنت میشین و تو 40 سالگی متخصص ..هر آرزویی هزینه داره..انتخاب با خودتونه من نمی تونم نظری بدم ..آرزو مال شماست ؟ باید از خودتون بپرسین ارزششو داره یا نه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.