روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

کنفرانس به ما نرسید

دیشب اصلا درست و حسابی نخوابیدم داشتم واسه امروزpower point درست میکردم دلمون خوش بود که دیگه ژورنال کلاب به ما نمی خوره که خیال باطلی بیش نبود . خلاصه مصیبتس داشتیم دیشب و صبح که رفتیم سالن کنفرانس انقدر بع این مقاله اول که ارائه شد گیر دادن که آخرش وقتشون کم اومد دیگه نوبت به ما نرسید که مقاله بخونیم . ای خدااااااااااااااااااااا این چه شانسیه من دارم

نظرات 2 + ارسال نظر
م جمعه 2 دی 1390 ساعت 23:35

دوتا سئوال
1-بعضی وقتا که پشت سر هم خواننده هاتون نظر نمی دند شما باز مینویسی (تو توشته های خیلی قبلیتون)تاثیری نداره مگه؟
2-ناراحت نمیشید متنتون تخصصی ولی نظرات نه، حتی غلطهای بی مربوط میگیرند(مثل عقده وغده)؟
قصدم ایراد گرفتن نیست فقط سئواله

اینجا دفتر خاطرات منه دوست عزیز....
چیزی وجود نداره که منو از نوشتن مایوس کنه

mikah یکشنبه 4 دی 1390 ساعت 11:03

(م) محترم شاید شما متخصص پزشکی باشید. ولی دلیلی نداره که همه اونایی که به یک وبلاگ سر میزنند ...مطالبشو می خونن و کامنت میذارن تاپ پرفسور همه چی دون باشند

اما در مورد

غلط های بی مربوط !!!

1- نامربوط؟ بی ربط؟!

2- تفاوت سوال و غلط رو می دونید؟

ببخشید دکتر نمیخواستم اینجا رو چتروم بکنم اما صرفا جهت اطلاع (م) بود

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.