روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمـرگی های یک رزیـدنت جراحـی

خاطرات دوران تحصیل در رشته جراحی عمومی ، زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

مزخرفترین کشیک

ای خدا لعنتتون کنه ...

این جمعه ما رو اینجوری خراب کردین . من بدبخت چه گناهی کردم گیر دو تا آدم دودر افتادم . این از صبح که بخش رو ندیدن . مریض دیشب رو نمیان عمل کنن باید صبح ببریم که هنوزم یکیشون مونده . اینم از دیشب که برای یه کات دان بچه کلی بامبول در میاره من باید نقش تلفنچی رو بازی کنم باید سر یه شالدون با رزیدنت رادیولوژی داد و بیداد را بندازم . ای خدا آخه اینم شد شانس . مثلا سال 2 شدیم که کارمون کمتر شه بدتر شد

نظرات 3 + ارسال نظر
هانیه جمعه 9 دی 1390 ساعت 15:49

از تههههههه دل میگم خدایا!عجرزحمات امروزو هر چه زودتر به اقا دکترمون بده...آمین

ممنون

mikah جمعه 9 دی 1390 ساعت 19:54

بگذرد این روزگار تلخ تر از زهر
بار دگر روزگار چون شکر آید

کهکشان شنبه 10 دی 1390 ساعت 11:50 http://www.thegalexy.blogfa.com

سلام دکترجان
از بی مسئولیتی همکاران خیلی عصبانی و شاکی هستی. میفهمم.
امیدوارم اوضاع بهتر بشه. انها کمی وجدان و مسئولیت پیدا کنن . شما هم صبر ایوب و خونسردی کافی برای همزیستی مسالمت آمیز بدون بالا رفتن فشارخون و عصبانیت!

یا علی

tnx

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.